نگاه من

اندیشه -هنر۰ ادبیات

نگاه من

اندیشه -هنر۰ ادبیات

آسیب شناخت رمان ایرآنی

آسیب شناخت رمان ایرآنی

 

نوشته ای به قلم آقای حسین پاینده خواندم ، وی موضوعاتی همچون  یکنواخت بودن جهان داستانی ، نویسندگانی که خودشان راتکرار می کنند. شباهت درونمایه یا مضمون رمان ها به هم ،  تکرار مرتب یک سری شخصیت یا مکان ها در آثار یک نویسنده،منفعل گذاشتن مخاطب و محروم کردن وی از مشارکت در داستان ، وجود راوی تک صدا ، بر عهده گرفتن نقش دانای کل ,ایدوئولوگ و روشنگر از سوی نویسنده و نادان شمردن خوانندگان ، تناقض فرهنگ استبدادی ما و  ژانر دموکراتیک رمان ،  عدم شخصیت پردازی حرفه ای، وجود حشو ( انبوه کلمات و اطلاعات بی مصرف ) در رمان را از جمله کاستی های رمان ایرانی برشمرده بود .که قابل تامل و جالب بود ، اما به نظرم اول باید تکلیفمان را با رمان روشن کنیم.

1. ما با نخستین تولیدات  ادبیات پارسی و حتا پیش از آن داستانگویی داشته آیم .

2. بیشتر تلاشی که در عرصه نقد و تحلیل رمان ایرانی انجام می گیرد در راستای تولید و تطبیق این نوشته ها با نظر منتقدان غربی و نرم های متداول نویسندگی در غرب است.

 3. به طور کلی می توان ادعا کرد در حوزه نقد ادبی هیچ پایگاه رسمی و بقول حافظ عیاری وجود نداردکه بتوان بدان تکیه کرد .موضوع نقد ادبی سلب و ایجاب نیست تبیین و راهگشایی است ، حتا کوبیدن نویسنده به اغراق و امراض  به عنوان یکی از شاخصه های متداول نقد ادبی ایرانی به هیچ وجه سازنده نیست.

4. نگاه منتقدان ایرانی به آرا منتقدان غرب نظیر باختین یا بارت  تنها به اشاره های تک افتاده و جدا و ابتر به نوشته های این صاحب نظران صورت می گیرد در حالیکه هر کدام از منتقدان صاحب سبک یک جهانبینی را دنبال می کردند .چهانی که شامل سالها مطالعه و شرکت در جلسات و نوشتن کتاب ها و مقالات گوناگون در فرهنگ  و میراث ادبی خودشان بوده است .

5، واقعیت این است که نویسندگان صاحب نامی چون پروست ، همینگوی ، جویس در زمان خودشان دل خوشی از منتقدان نداشتند !

6. در فرهنگ ما بیشتر شعر روال دارد تا آنجا که بخش گسترده ای از شعر پارسی به داستان اختصاص یافته !هر چند آثار داستانی به نثر هم داشته آیم .

7. رمان ساختار فکری خاص خود را می طلبد ،ساختاری تکثرگرا ، احترام به حقوق فردی و اجتماعی و دیگر ارزش های جامعه دموکراتیک در حالیکه رمان ایرانی در بالاترین قله های خود به زبان مخالفت و براندازی استبداد تبدیل می شود !امروزه ما در این گونه بحث می کنیم که آثاری که به قصد مبارزه با حکومت پهلوی تولید شد و محتوای چریکی داشته تا چه اندازه در فجایعی که  منجر به انقلاب 57 شد و خشونت های پس از آن نقش داشت .

به ساختار های دیگر هنر ایرانی بنگریم ، از موسیقی تا معماری ، از شعر تا نگارگری و رقص و پیکره سازی هیچ یک نه در زمان گذشته خود مانده اند و نه بریده از فرهنگ و تاریخ این سرزمین و افسارگسسته رو به سوی بی در کجایند ،هنر ایرانی هنر جهان را بر تافته و از آن مایه هایی گرفته و با عناصر فرهنگی خود آمیخته و خوب یا بد ، زشت یا زیبا آنچه پدید آمده هنر معاصر ایرانی است ، رمان ایرانی نیز اگر این بده بستان را با رمان جهان نداشته باشد کامیاب نخواهد بود ،پس پیش از هر چه شایسته است این موارد را در نظر بگیریم:

-تا زمانی که رمان نویس نتواند از طریق نوشتن امرار معاش کند ، امیدی به صلاح نیست .

 

-تازمانی که سرانه مطالعه کشور اینقدر پایین است نمی توان به خرید کتاب و تامین زندگی نویسنده امید بست

-تا زمانی که مردم به هر دلیل خواندن را از برنامه های زندگی شان کنار می گذارند نمی توان امید به بالا رفتن شمارگان کتاب ها ، رونق بازار کتاب و ایجاد انتظارات جدی از نویسندگان بود .

-تا زمانی که متدولوژی دانشگاه های ادبیات کشور بر مبنای نبش قبر دایمی ادبیات اسلامی قرار گرفته و رشته ی ارشد و دکترا در زمینه نقد ادبی نداریم- و علاقمندان فقط می توانند به عنوان پایان نامه به این مهم بپردازند.

 -تا زمانی که رمان خوانده نشده و مورد نقد و تحلیل های پر شمار قرار نگیرد فقط می توانیم به درخشش گاه گدار برخی نویسنده هامان دل خوش کنیم ( رمان نویسی مان هم مثل فوتبال بازی کردنمان شده ! )

#نیماخسروی
به تلگرام من بپیوندید:
مجله فرهنگی هنری هفتمین ققنوس

https://t.me/nimaphonix

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد