نگاه من

اندیشه -هنر۰ ادبیات

نگاه من

اندیشه -هنر۰ ادبیات

مصدق: مردی از جنس آزادی


بی شک به گواه بسیاری از تاریخ نگاران و پژوهشگران دکتر محمد مصدق  یکی از تاثیر گذار ترین شخصیت های تاریخ ایران است .  شخصیتی که کشورش را دوست داشت و در راستای هدفش همه ی وجودش را هزینه کرد. حکومت مصدق به عنوان یکی دیگر از تلاش های نافرجام و تراژیک برقراری مردمسالاری پس از مشروطیت به همانجا رفت که دوم خرداد رفت یعنی به عمق  درون بغض  خسته و در هم شکسته میلیون ها ایرانی وطن دوست و  آزادیخواه. شاید درصد ایرانیانی که ضرورت دموکراسی را درک کرده اند به نسبت آنها که هنوز درخواب و خیال سنت مانده اند آنقدر بالا نرفته که رنسانسی روی دهد اما به قول خود مصدق :« ... آنچه بر ما گذشته بیش از ساعتی از عمر یک ملت نیست...» .  به نظرم درین ظلمات جهل و ناآگاهی  تاریخ همچنان به زیان ایران و ایرانیان تکرارمی شود زیرا هنوز به قول ابوالفضل بیهقی می توانند مشتی رند را سیم دهند تا سنگ زنند....و هنوز به قول بامداد(احمد شاملو)ی بزرگ :« شیفتگان به عدالت را با آفتابگونه ای دل می فریبند...»

نیماخسروی

 

https://t.me/nimaphonix ادامه مطلب ...

روز جهانی تئاتر خجسته باد

روز جهانی تئاتر بر همه ی هنرمندان و دست انرکاران عرصه نمایش در کشورم خجسته باد


هفتم فروردین ، مصادف با بیست و هفتم مارس مصادف با پنجاه و دومین مین سالگرد بزرگداشت روز جهانی تئاتر است،  


 


پیام روز جهانی تئاتر در سال 2014 به قلم "برت بایلی" هنرمند تئاتر آفریقای جنوبیهر جایی که جامعه انسانی وجود دارد روحیه شور و شوق مهارناپذیری از اجرا آشکار می شود.

 زیر درختان در دهکده های کوچک و روی سن هایی با تکنولوژی بالا در پایتخت های جوان جهان، در سالن های مدارس و در مزارع و معابد، در محله های فقیرنشین (زاغه ها) در میادین شهری، مراکز اجتماعی و زیرزمین های درون شهری، مردم یکدیگر را برای برقراری رابطه صمیمانه در جهان پر از ریا و تزویر فرا می خوانند، جهانی که ما برای بیان پیچیدگی انسانی، تنوع و ضعف خودمان در برنامه زندگی، نفس کشیدن و سر دادن صدا، ایجاد می کنیم.

ما جمع می شویم تا گریه کنیم و به خاطر بیاوریم، بخندیم و فکر کنیم، بیاموزیم و تائید کنیم و تصور کنیم.

 جمع می شویم تا از مهارت های فنی شگفت زده شویم و خدایان را مجسم کنیم. تا نفس جمعی مان را در ظرفیتمان برای زیبایی و همدردی و شگرفی به کار گیریم. 

برای جشن گرفتن سرمایه های فرهنگی مختلف مان و برای از بین بردن مرزهایی که در میان ما ایجاد شده اند.هرجایی که جامعه انسانی وجود دارد، روحیه شور و شوق مهارناپذیر از اجرا آشکار می شود.

 تولد جامعه، همین اجتماع است که نقاب ها و پرسش های سنت های مختلف مان را پوشش می دهد. 

همین اجتماع است که زبان ها، ریتم ها و حرکات مان را بر دوش می کشد و یک فضا را در میان مان پاک و شفاف می کند.

و ما هنرمندانی هستیم که با این روحیه باستانی کار می کنیم، احساس می کنیم که ناچار هستیم آن را از میان قلب هایمان، ایده هایمان و بدن هایمان برای آشکار کردن حقایق مان در همه اسرار درخشنده شان، عبور دهیم.

اما در این دوره که میلیون ها نفر در مبارزه برای زنده ماندن هستند، زیر فشار رژیم ها و سرمایه داری غارتگر قرار دارند، احساس تضاد، تنگدستی و تنگنا می کنند، در خلوتمان توسط سرویس های سرّی مورد تاخت و تاز قرار می گیریم و سخنانمان توسط دولت های مداخله گر سانسور می شوند، در جنگل ها همه چیز در حال نابود شدن هستند، گونه ها در حال ریشه کن شدن هستند و اقیانوس ها پر از سم می شوند: ما مجبور هستیم که چه احساسی از خود بروز دهیم؟

در این دنیای پر از قدرت های نابرابر، که نظم های برتری جویانه مختلف سعی در معتقد کردن ما برای قبول این نکته دارند که یک ملت، یک نژاد، یک جنسیت، یک اولویت جنسی، یک دین، یک ایدئولوژی، یک چارچوب فرهنگی نسبت به بقیه برتر می باشد، آیا واقعا اصرار بر اینکه هنرها بایستی از سوی برنامه های اجتماعی از محدودیت خارج شوند، قابل دفاع کردن است؟آیا ما که هنرمندان صحنه و سن در تئاتر هستیم، به تقاضاهای عقلانی بازار محدود می شویم، یا با جدیت برای کسب قدرتی هستیم که بتوانیم: یک فضا را در قلب ها و ذهن ها پاک کنیم، مردم را اطراف خود جمع کنیم، به آنها الهام بخشیم، آنها را مجذوب و آگاه سازیم و دنیایی از امید و همکاری با آغوش باز را ایجاد کنیم؟

درباره روز جهانی تئاتر


سال 1962 میلادی برای نخستین بار انیستیتوی جهانی تئاتر (آی تی آی) در 'هلسینکی' فنلاند طرحی را برای بزرگداشت روز جهانی تئاتر ارائه داد که در نهمین کنگره جهانی (آی تی آی) که در شهر 'وین' اتریش این طرح با پیشنهاد 'آروی کی وی ما' (Arvi Kivimaa) رئیس آن زمان (آی تی آتی) به صورت رسمی مورد پذیرش تمامی اعضای این انیستیتوی جهانی قرار گرفت و به عنوان یک طرح سالیانه و جهانی به تصویب رسید.

از آن تاریخ تا به امروز، همه ساله در تاریخ بیست و هفتم مارس میلادی برابر با هفتم فروردین ماه هجری شمسی، مراکز ملی انیستیتوی جهانی تئاتر (آی تی آی) در جهان که متشکل از بیش از 100 عضو می باشد با برگزاری مراسم مختلفی، این روز را گرامی می دارند و متناسب با داشته های آیینی و نمایشی خود جشن هایی را برای معرفی و دعوت مخاطبان به دیدن نمایش های صحنه ای و میدانی برگزار می کنند.

انیستیتو جهانی تئاتر (آی تی آی) برای نخستین بار در سال 1948 از سوی سازمان 'یونسکو' و با حضور تنی چند از فعالان، صاحبنظران و کارشناسان هنر نمایش جهان تاسیس شد و به عنوان یک موسسه غیر دولتی فعال در زمینه هنرهای نمایشی به صورت مشورتی و انجام فعالیت های مشترک از طرف سازمان های مرتبط با 'یونسکو' با هدف بسط و توسعه تئاتر به عنوان زبانی جهانی برای انتقال مفاهیم مشترک انسانی در جهان فعالیت خود را آغاز کرد.

مهمترین اهداف (آی تی آی) که در حقیقت سنگ بنای شکل گیری این تشکل جهانی بود بر مواردی چون 'اعتلای مبادلات بین المللی دانش و عمل در حیطه هنرهای نمایشی'، 'برانگیختن نیروی خلاقیّت و همکاری بین دست اندرکاران تئاتر'، 'آگاه سازی افکار عمومی از لزوم به حساب آوردن آفرینندگی هنری در قلمرو توسعه'، 'تعمیق درک مشترک برای تحکیم صلح و دوستی در میان ملت ها' و 'پیوستن به دفاع از اهداف 'یونسکو' به عنوان یک سازمان جهانی' استوار بود.

برای تحقق این اهداف کلان و رسدن جامعه جهانی به این خواست های انسان دوستانه هر ساله انجمن های ملی (آی تی آی) در سراسر جهان ضمن اعلام برنامه های خود به (آی تی آی) جهانی، برنامه های خاصی را برای معرفی هنرنمایش به عموم مخاطبان به عنوان حامیان و سرمایه های اصلی تئاتر هر کشور برگزار می کنند.

در همین راستا، هر ساله یکی از شخصیت های بزرگ هنر تئاتر و یا افرادی که به واسطه نام بزرگشان در تمامی شاخه های فرهنگی و هنری تاثیرگذار هستند، متنی را به عنوان پیام روز جهانی تئاتر بر اساس برداشت ها و پنداشت های ذهنی و انتظاراتی که آنها از هنر نمایش در سال پیش رو دارند به رشته تحریر در می آورند و در اختیار (آی تی آی) جهانی قرار می دهند.این مرکز نیز پیام سال تئاتری را به تمام مراکز عضو می فرستد و این پیام پیش از انجام هر برنامه ای برای حاضران قرائت می شود و در بیش از یکصد رسانه دیداری، شنیداری و مکتوب بین المللی منتشر می شود تا عموم علاقه مندان و فعالان این هنر، تلاش خود را برای تحقق آن شعار در نمایش های تولیدی خود به کار برند.

نخستین پیام روز جهانی تئاتر نوسط 'ژان کوکتو' (Jaean Cocteau) نمایشنامه نویس و کارگردان شهیر فرانسوی در سال 1962 میلادی ایراد شد و طی آن هرساله یکی از شخصیت های بزرگ هنر نمایش و یا صاحب نامان بین المللی عرصه فرهنگ وهنر پیام روز جهانی را منتشر می کنند.**

 پیام روز جهانی در سال 2012پیام روز جهانی در سال جاری توسط 'جان مالکوویچ' بازیگر سرشناس تئاتر و سینما آمریکا نوشته شده است. در این پیام وی به پاسخ دهی هنر نمایش به اصلی ترین دلیل زندگی افراد بشر تاکید کرده است و آنکه، هنر تئاتر در حقیقت برآیند تعریف و دریافت از انسان بودن است.متن پیام وی به این شرح است:


مفتخرم که انیستیتوی بین المللی تئاتر (آی تی آی) در 'یونسکو' از من تقاضا کرده است تا برای گرامی ‌داشت پنجاهمین سال روز جهانی هنر تئاتر سخن بگویم. سخن کوتاه من خطاب به همکاران، همقطاران و رفقایم در تئاتر این است.امید که آثارتان گیرا و اصیل باشد. امید که ژرف‌ و پر‌احساس باشد که به ما کمک کند تا به این پرسش بیاندیشیم که معنی انسان بودن چیست؟

و امید که این اندیشه با دل ها، با پاکدلی و پاک ‌اندیشی و با شرف، متبرک شود.

امید که بر دشمنی ها چیره شوید، بر سانسور، فقر و پوچ گرایی؛ همان گونه که بسیاری از شما به آن متعهد شده‌اید.

امید که درخشان و پرتوان باشید تا به ما پیچیدگی ‌های تپش قلب آدمی را بیاموزید و کنجکاوی و فروتنی را؛ که آن را دست ‌‌آورد یک عمر خود ساخته ‌اید.امید که بهترین‌های شما - چرا که بهترین ‌ها را طلب می‌کنید - آن هم در ناب ‌ترین و گذراترین لحظه، چارچوبی بیابد برای این بنیادی‌ترین پرسش: “چرا زیست می کنیم؟

پیام روز جهانی تئاتر در سال 2013 میلادی را "داریو فو" نمایشنامه نویس، کارگردان، بازیگر و طراح صحنه 87 ساله و تاثیرگذار ایتالیایی نوشته است.

بیشتر شهرت داریو فو در هنر نمایشنامه نویسی است، اما وی در سایر شاخه های تولید یک اثر نمایشی از کارگردانی گرفته تا بازیگری و طراحی صحنه سابقه فعالیت داشته و شناخته شده است.

متن پیام داریوفو به مناسبت روز جهانی تئاتر در سال 2013 به شرح زیر است:

در روزگارانی بسیار پیش از این، صاحبان قدرت که طاقت شان از دست بازیگران «کمدیا دل آرته» تمام شده بود، برای این مشکل راه حلی پیدا کردند؛ اینکه همه آن ها را از کشور اخراج کنند.

امروزه به خاطر وجود بحران «اقتصادی»، بازیگران و گروه های تئاتری برای پیدا کردن مکانی برای اجرای نمایش، برای پیدا کردن سالن های تئاتر و برای پیدا کردن تماشاگران شان دست و پا می زنند. 

برای همین قانون گذارها هم دیگر چندان دلواپس مشکل کنترل و نظارت بر افرادی که با کنایه و طعنه منظورشان را بیان می کنند، نیستند؛ چون دیگر نه جایی برای بازیگران باقی مانده و نه مخاطبی برای حرف هایشان.در دوران رنسانس، بر خلاف این روزگار، افرادی که در ایتالیا در راس قدرت بودند، برای کنترل بازیگران _ که مخاطبان زیادی هم داشتند_ با دردسر زیادی روبرو بودند.می دانیم که بزرگ ترین مهاجرت گروهی بازیگران « کمدیا دل آرته» در قرن ضد اصلاحات رخ داد، در زمانی که از سوی حاکمان وقت فرمان برچیده شدن تمام فضاهای اجرای نمایش داده شد؛ به خصوص در شهر رم، جایی که این بازیگران به اهانت به «شهر مقدس» محکوم شده بودند.

پاپ اینوسنت هفتم (Pope Innocent XII ) تحت فشار مصرانه محافظه کار ترین جناح طرفدار بورژوازی و حامی عمده رو حانیت، در سال 1697 دستور تعطیل شدن تئاتر (Tordinona) را داد؛ مکانی که به اعتقاد اخلاق گرایان بیش ترین تعداد اجراهای شرم آور را به نمایش گذاشته بود.در همین دوره ضد اصلاحات، کاردینال کارلو بورومئو ( carlo borromeo ) که در شمال ایتالیا فعالیت داشت و خودش را وقف رستگاری کودکان میلان کرده بود. 

میان هنر به عنوان والاترین شکل تعلیم و تربیت روحانی و «تئاتر» به عنوان مظهر تقدس شکنی و بطالت، خط روشنی کشید.او در نامه ای خطاب به همکارانش، که من بر اساس حافظه ام بخشی از آن را نقل می کنم، نظرش را کمابیش این طور بیان کرد:ما به عنوان کسانی که عزم بر ریشه کن کردن علف های هرز شیطانی را داریم، برای در آتش سوزاندن متن هایی که حاوی سخنان شرم آوری هستند و برای پاک کردن آن ها از حافظه مردم، و همچنین برای تعقیب قانونی آن هایی که چنین متن هایی را منتشر و چاپ می کنند، تمام کوشش خود را کرده ایم.

اما چنانکه مشهود است، زمانی که ما در خواب بوده ایم شیطان پنهان کارانه حیله ای تازه را به کار انداخته است.آنچه که چشم می بیند، چه بسیار در روح نافذتر از آن است که در چنان کتاب هایی می توان خواند! و تا چه اندازه کلامی که با حرکات مناسب همراه شود و بر زبان آید، برای ذهن نوجوان ها و دخترکان جوان مخرب تر از کلمات بی جان چاپ شده در کتاب ها است! پس مقتضی است که در اسرع وقت شهرهایمان را از حضور سازندگان تئاتر نجات دهیم؛ همان کاری که با بدن های تسخیر شده توسط ارواح شریر انجام می دهیم.

به این ترتیب به نظر می رسد تنها راه حل این «بحران» در امید داشتن به سازمان دهی ای (برای مقابله با ) یک « شکار جادوگران» بزرگ دیگر بر علیه ما نهفته باشد! به خصوص بر علیه جوانانی که می خواهند هنر تئاتر را بیاموزند: نسل جدیدی از بازیگران جوان و از وطن رانده شده، کسانی که احتمالا از دل این محدودیت و اضطرار هم، منافذ تصور ناپذیر تازه ای را برای بازنمایی و نمایشگری بیرون می کشند.