نگاه من

اندیشه -هنر۰ ادبیات

نگاه من

اندیشه -هنر۰ ادبیات

تو باش

تو باشی
و گام بگذاری روی برف
زمستانم
گرم ترین فصل سال می شود
تو باشی و لبخند باشد
شراب مستم نمی کند
تو باشی گیسوان بیفشانی
چتر ها از شهر کوچ می کنند!
تو باشی و من باشم
گریه نام مرا از باد خواهد برد!
تنها تو باش
تا من
باشم.


نیماخسروی
16آذر94

اینجا و   اینجا و اینجا و