نگاه من

اندیشه -هنر۰ ادبیات

نگاه من

اندیشه -هنر۰ ادبیات

نوستالوژیهای من : دلیری ، ترس ،رستن

نوستالوژیهای من : دلیری ، ترس ،رستن 

یادم هست چند سال پیش زمانی که در دانشگاه درس می خواندم مشکلی برای یکی از همکلاس های ما پیش آمد ،  او را از دانشگاه اخراج کردند...تصمیم گرفتیم که فردای آن روز به حمایت از دوستمان سر کلاس نرویم و به جای آن به دفتر رئیس دانشگاه رفته و خواستار تجدید نظر درآن حکم نا عادلانه و بازگشت دوستمان شویم... 25  نفربودیم که هم سوگند شدیم و قرارگذاشتیم ...همانطور که به ساعات پایانی شب نزدیک می شدیم یکی یکی خبر می رسید که دوستان از آمدن انصراف داده اند...کم کم ترس را در نگاه یکایک بچه ها می دیدم

  ادامه مطلب ...