هنگام نبودنت
نمی یابدم
جهان ،
بس که گمم
به خاطره!
درکوچه های خیس
از نوشته های در هم و بر هم بردیوارهای نمین؛
و درهای کهنه ی چوبین
سراغت را می گیرم .
غرق دلتنگی ام ....
نیستی
می میرم !
زنده می شوم اگر
پیدایم کنی
عشق!
نیماخسروی
عکس: عباس کیارستمی
به تلگرام من بپیوندید:
مجله فرهنگی هفتمین ققنوس
https://t.me/nimaphonix/12714
این شعر را با صدای شاعر بشنوید: دریافت
با درختِ خِرَد
غمین مباش.
از تن خشک و سکونِ سکوتِ درخت
هر چند تپیده به دلِ پرخون،
بشنو نغمه های شاد .
با پُل امید
میان کنجکاوی انگشتانت
و نبض جاری زندگی ،
دریاب پیامش
که مرگ را نمی خواهد ،
- حتا بر دشمنان!-
بنگر کنون:
بالا و بالاتر،
.
.
.
این همه سبز!
نیماخسروی
9 تیر 96
به تلگرام من بپیوندید:
بی امید و عشق
نمی شکفد
در رویای انتظار,
تا نخوانی اش
بر بوم آوازی با گویش باران !
بخند و برقص!
بخوان
بنویسش!
شکوفه کن !
تویی
بهار!
صداي تو در گوشه ذهن پيچید
زیر باران اقاقی خیسم از شعر!
رويا
مرا ُبرد
تا دّمِ ِ شگرف ِ لمس ِگونه ات؛
...
خاک!
وعده ی خواب خوش هفت هزار ساله ام!
آغوشت را دریغ نکن
تا رویای دیگر رستن!
آب!
دلربای رفتن و پیوستن !
میهمانم کن
به جرعه ای!
نسیم!
عطرگردان شکفتن!
چه نجواکنی به گوش ترانه؟
با هر برگ چو درآویزی؟!
قناری !
می میری در قفس ،
آوازت بشارت زندگی!
بهار ،
می خرامی به باغ اندوهم
تابخوانم
با خاک و آب و نسیم و قناری ،
از آزادی !
نیماخسروی
https://t.me/nimaphonix/10611
جاده
می خواند
اشتیاق را به سویت
میان رفتن و ماندن ،
مه
دلواپسی عاشقانه است.
یادت دلم را می تپد
گلم !
کجایی؟
باشی
دلخوشم به زیستن،
نباشی
می کشدم.
دلتنگی.
نیماخسروی
عکس: خانم فاطمه غزنوی
https://t.me/nimaphonix/11032
شعر – رستاخيز كلمات
ج) كنايه
كنايه سومين مورد از موارد گروه زبانشناسيك است كه به آن مي پردازيم.براي روشن شدن مفهوم كنايه به مثال زير توجه كنيد:
شخصي به ديگري مي گويد: من دو تا پيراهن از تو بيشتر پاره كرده ام.ظاهر اين عبارت داراي مفهومي ست اما اگر به لوازم اين عبارت توجه كنيم، يعني چون دو پيراهن بيشتر پاره كرده ام پس عمري بيشتري كرده ام و درنتيجه تجربه بيشتري دارم و باز در نتيجه فهم و درك بيشتري دارم.پس حق با من است ومن بهتر مي فهمم.اين يعني كنايه. در اشعار طنز بيشتر ديده مي شود.كاربرد آن تشخص بخشيدن به زبان است. وقتي فردوسي مي گويد:
چراننده ي كركس اندر نبرد
مستقيما نمي گويد كه او دشمنان خود را مي كشد.مي گويد اودرنبرد خويش سبب چراندن كركس ها مي شود وچون كركس از گوشت مردار مي خورد پس او سبب كشتن كساني مي شود تا كركس ها از گوشتشان تغذيه كنند.به تعبير عبدالقاهر جرجاني در كنايه يك (معني ) وجود دارد و يك (معني ِ معني).
كنايه | دکتر شفيعى کدکنى | کتاب موسيقى شعر https://t.me/nimaphonix/11169
گرانش
گرانش گران زمین
می نشاند
به خاک سیاه
آدمی را
و می بلعد
آرزویش!
من
رهایم به شعر
تو
به رویا .
خوش به حالمان!
▪️رهایی ازگرانش زمین در فیلم های سه سینماگر #آندری_تارکوفسکی ، #ترنس_مالیک و#لو_دیاز
Mirror (1975) - Andrei Tarkovsky
The Tree of Life (2011) - Terrence Malick
Norte, the End of History (2013) - Lav Diaz
می شود از بهار گذشت !
می شود از گل وشکوفه و باران ....
از تو
نمی شود !
نیماخسروی
https://t.me/nimaphonix/10791
پروانه !
شرم کن !
تا برسم به یار
واژه های شیدا را
از بغض هزار سنگلاخ گذرانده ام .
بر جای بوسه شاعر چه نشسته ای؟
نیماخسروی
بازش بیاورید!
دلم ،
از انحنای این شانه
تا ستیغ شعر
رفته است!
نیماخسروی
پوتین ها
گواه کابوس هایند
از شبان هراس و آتش و کشتن
اکنون
بخواب سرباز خسته !
کسی بیدارت نمی کند
نیما خسروی
مستانه
پای بکوب با دار دار دف دلم !
حیران رقصی ام
که تو بیآغازی
با کهکشان دامنت !
نیماخسروی
رد پا ها می روند
با نه اعتنایی به امید که می سوزد
و نه رحمی با دل من که خونین ،
در زمستانی
که رد پاها
باز نمی گردند
#نیما_خسروی
T.me/nimaphonix
نقاش با نگاره اش گفت
چگونه بنوازم
چشم هایت را بر بوم نقاشی
ای زن؟
بگذارخلوت کنم
با زیباییت
در سکوت .
تا بشکفد در پرده های رنگ
با نگاهت.
آواز هزار قناری مست
کمی درنگ !
بگذار لمس کنم
روحت .
این نقش
جاودانی ست ....
نیماخسروی
بس کن
دیگر
بیا بخندیم
بر
آدمی
که استعداد شگرف نابودگری ست!
و بگرییم
بررویاهای بر باد .
.
.
.
بیش از آنکه بسازیم
ویران کرده ایم.
#نیما_خسروی
14/7/1389
https://t.me/nimaphonix
بارانی ها 4
=
می تپددل خونم
با باران عصر دلتنگی.
که می بارد.
درحافظه کوچه های خاموش
بارانی بر دل ،
بارانی بر چشم
و باد که می برد
کاغذ های شاعر را .
خیسم از گذران بی شکوه سال ها
که پس از تو
با بغضم می آید .
چرا خاطره می شکوفد
در یاد تنهایی؟
#نیما_خسروی
8 دی 1395
شعر را با صدای شاعر بشنوید:
#هفتمین_ققنوس | https://telegram.me/nimaphonix
کدام کهنه ؟ کدام نو؟
(شاعرانگی11 )
نوبت کهنه فروشان درگذشت
نوفروشانیم و این بازار ماست
«مولوی»
به نظر من تبیین مفاهیمی چون ((کهنه)) و ((نو)) را نیز باید با با دیدگاه «تاویل گرا» انجام داد. گابريل مارسل به واکنش های طبیعی افکار عمومی در برابر این واژه ها پرداخته و فکر می کنم راه درستی را پیوده است.به نظرم آنچه در نوآوری در هنر بیش از پیش می تواند مورد توجه قرار گیرد، کاربرد های زیباشناسانه و ماندگاری است که نوآوری بجا می گذارد.مگر نه اینکه ما هنوز از برخی آثار مولوی و حافظ به عنوان آثارنو یاد می کنیم؟
صدای قوطی کنسرو خالی که حنجره جوی آب را زخمی می کند از زبان سهراب نیز می تواند یکی دیگر از جنیه های این نوآوری باشد.
برای من آنچه مهم است نگاه نو و نگرش هنرمند به هستی و آفریدن دنیایی است جدای روزمرگی که دیگران بدان دچارند یا هر روز تکرارش می کنند.
نیماخسروی
به تلگرام من بپیوندید:
https://telegram.me/nimaphonix
پاهای زخمی رقصنده ی باله
به یاد آورد
دل خونینم.
در سنگلاخی که رقصیده ام .
برایت
ای عشق!
نیماخسروی
این شعر را می توانید دراینجا نیز بخوانید
به تلگرام من بپیوندید:
https://telegram.me/nimaphonix
«شبانه»از کتاب « ابراهیم در آتش» یکی از زیباترین سروده های شاملو است که ستایش بسیاری از منتقدان را برانگیخته و شاید به جرئت بتوان گفت اوج هنرنمایی او در شعر سپید است .
یکی از شیوه هایی که شاملو در این شعر به کار گرفته آوردن پرسش های پی در پی است ، پرسش های آگاهانه که بی پاسخ نمی ماند اما آنگونه که راه را بر تاویل های دگر برشعرش ببندد.در این شعر از نخست تا پایان با گفتگوی درونی شاعررو به روییم .دیالکتیک شاعرانه ای که نه از سنخ منطق که پیرو حس تغزلی است که دل شاعر را آکنده و اندیشه های چالشگرانه اش با فضای استبداد .این روش ره عنوان یکی از نشانه های سبکی در گوشه گوشه آثار شاعر دیده می شود.....
هزار سال نگذشته
افتاد دل شاعر
از چاه زنخدان
به چال گونه ی یار ،
چه سرنوشت عاشقانه ای!
نیماخسروی
به تلگرام من بپیوندید
https://telegram.me/nimaphonix
آشفته سر به تماشا !
می ستاید شاعر
زنی را که نیست.
با حسرتی که پژمرد
پای دار قالی ها....
#نیما_خسروی
13 خرداد95
بشنوید دلگویه های شاعر آشفته سر به تماشا را با صدای من! دریافت
به تلگرام من بپیوندید
https://telegram.me/nimaphonix
توت های نارس
آرزوهای تو اند
تا رسیدنشان درنگ کن
با
کمی بیشتر
خون دل و آفتاب امید .
به تلگرام من بپیوندید:
https://telegram.me/nimaphonix
نقد بی دروغ نقد بی نقاب
دکتر عبدالحسین زرین کوب (۱۳۷۸ - ۱۳۰۱) ادیب، تاریخنگار و منتقد ادبی برجستهٔ ایران
شرح تصویر: سیماچه برساخته از چهره ی استاد اثر تاها بهبهانی
گفتی بیاتمشک!
خندید
رنگ مهربانی
بر دستهايت ،
بر لبهایم
دوستت دارم.
به تلگرام من بپیوندید:
https://telegram.me/nimaphonix