ترمیناتور 2
- جان در حاله گریه کردنه ... ترمیناتور میگه : چه مشکلی واسه چشمات پیش اومده - جان : داشتی اون رو می کشتی/ ترمیناتور : معلومه ! من یه نابودگرم / جان : نمیتونی آدمارو بکشی / ترمیناتور : چرا؟ / جان : نمیتونی تو خیابون راه بی افتی و ر کسی رو که خواستی بکشی / ترمیناتور : چرا؟ /جان : نگو چرا .. از من قبول کن - جان : قول بده کسی رو نکشی / ترمیناتور : قول میدم کسی رو نکشم/ جان : قسم بخور/ ترمیناتور: چی؟ / جان : فقط دستت رو بیار بالا و بگو قسم میخورم کسی رو نکشم..... چند ثانیه بعد .. محافظ تیمارستان : ساعات ملاقات از ... ترمیناتور بهش شلیک میکنه .. وقتی پیش جان بر میگرده میگه : زندست - ترمیناتور : چرا آدما گریه میکنن؟ /جان : وقتی چیزی اذیتشون کنه .. منظورم دردشون اومدن نیست .. یه چیزه و یه احساس خاصی داره! - آخره فیلم وقتی سارا کانر چیپ ترمیناتور اول رو درون گدازه انداخت : سارا : تموم شد ... / ترمیناتور : نه .. هنوز یه چیپه دیگه هست (در حال اشاره به سرش) ترمیناتور : بیا این کنترل پایین برنده رو بگیر .. من نمیتونم خودم رو نابود کنم / جان : نه .. بهت دستور میدم این کارو نکنی ( در حاله گریه کردن) ...
ترمیناتور : حالا می فهمم برای چی گریه میکنید ... کاری که من هرگز نتونستم بکنم
فوق العاده بود ...