چندی ست که حال خوشی با من نیست و تنها روز و شبانم را می گذرانم .روزگار که از هیچ تلخی در حقم دریغ ندارد .و در این روزهای سخت که می گذرد رخ داد های سخت تری هست که نمی گذرد و زخم می زند و کهنه می شود و می ماند.....سیمین بانوی غزل هم رفت ..خبر کوتاه و چون مرگ قاطع و تکان دهنده بود : «سیمین بهبهانی بامداد امروز (سهشنبه28مرداد نود وسه ،ساعت یک در بیمارستان پارس تهران ) بر اثر ایست قلبی و تنفسی دار فانی را وداع گفت. »
بدرود ای اشک چشم هایم بی قرار در پی ات روان 1.بعضی آدم ها انگار دنباله ی فراتر دارند.گویی به جایی ، راهی ، آبشخوری وصلند.بعضی آدم ها گرفتارت می کنند،بی آنکه بخواهی چند و چون کنی تسخیرت می کنند و می کشانندت به جایی که خاطر خواهِ دوست!وای آن نگاه ، آن نگاه سمج ،آن لبخند همیشگی و آن رفتار شوخ و شیرینش از دلم نمی روند.