یک صدای طرفه یک صدای نغز
هنگام که پر کشید
چه ماند برای من
جز اشک و دل خونین
در این جهان سرد ؟
یادم هست که زنده یاد ناصر عبدالهی یادداشتی بر آلبوم " دوستت دارم " نوشت که پیش از گوش سپردن به آهنگ ها خواندمش و پیشاپیش ذهنم را آماده کرد برای شنیدن اثری متفاوت ، ناصر نوشته بود در لحظه لحظه های ضبط اثر در استودیو اشک بر چشمان او و دیگر همکارانش روان بوده ، و دوستت دارم اثری بود بر جوشیده از دل و پر از دلتنگی و به شدت عاشقانه .....دوستت دارم را بارها شنیده ام و بارها و بارها به چشم تر ،،،،دوستت دارم را می گویم ، دوستت دارم را می نیوشم، دوستت دارم را می نویسم و دوستت دارم را می خوانم .....یادش سبز و روح بی قرارش در آرامش ابدی ....
با بیاد و خاطره ناصر عبدالهی ،صدای ماندگار پاپ ایران
29آذر در سالگشت پروازش
#نیما-خسروی
ادامه مطلب ...
از تو ای پدر
تنها
عینکی به من رسید!
یادم باشد ازین پس،
جهان را ،
آنگونه که هست ببینم !
تو باشی
و گام بگذاری روی برف
زمستانم
گرم ترین فصل سال می شود
تو باشی و لبخند باشد
شراب مستم نمی کند
تو باشی گیسوان بیفشانی
چتر ها از شهر کوچ می کنند!
تو باشی و من باشم
گریه نام مرا از باد خواهد برد!
تنها تو باش
تا من
باشم.
نیماخسروی
16آذر94
خفتن به تنهایی
بر تختی که برای دو نفرجادارد
یاشب را با یار به بامداد پیوستن
بر تخت یک نفره!
"ما"
ریشخند جاودانه آدمی است
بر بی رحمی زمان
-که تو رااز من می گیرد-
بیا !
این شب بی تو نمی گذرد.....