شرکت فیلمسازی ایتالیایی «پاکو سینماتوگرافیا» و «بی ال اس ساوت تیرول-آلتو آدیگه» نیز به طور مشترک تهیه کنندگان فیلم سینمایی «بهترین پیشنهاد» هستند.
فیلم “بهترین پیشنهاد”ویژگی هایی دارد که هم ازسویه ی ژانر آن به عنوان درام عاشقانه و هم از نظر دید روانکاوانه اش قابل توجه است .نکته در خور توجه دیگر بهره گیری کارگردان از دیالوگ های کلیدی در ماجراست که توجه و دنبال کردنشان به تماشا گردردریافت پیام غایی اثر یاری می نماید.
آنگونه که هر دیالوگ گویی قطعه ای از پازل است که نویسنده اثر و کارگردان پیش روی بازیگران و تماشاگران می نهند تا به یاری انها معمارا حل کنند .هر چند در پایان فیلم معما باقی می ماند اما نفعش اینجاست که این بار ما و بازیگران فیلم اگاهانه تر زندگی می کنیم و شاید با احتیاط و محافظه کاری بیشتر!
فیلم بر اساس رخداد ها و گفتگو ها زمینه را برای آشنایی ما با شخصیت ها و طرح پیچیده موضوع فراهم می کند .تا جایی که شخصیت شکاک ویرجیل اصلن به دامی که برایش پهن شده شک نکرده و خود را بی محابا درآن می اندازد و چه اندوه بار است که فیلم به ما می گویدتنها چیز قابل اعتماد پول است و آدم ها به جایی رسیده اند که به راحتی از ارزش های اخلاقی ،عشق و دوستی می گذرند.
ویرجیل اولدمن در زنجیره ای از فریب قرار می گیرد ،گویی همه ی آدمهایی که در دنیای بهترین پیشنهادبا او مرتبط اند به او خیانت می کنند.نکته ی جالب توجه این است که خود او تکه های این پازل را تا پایان می چیند و اسباب زیان مندی اش را فراهم می آوردو آنجا که کارش با پازل به انجام می رسد دیوار اعتمادش فرو می ریزدو از آن پس این حقیقت را درک می نماید.
اودر جایی از فیلم می گوید که احساسات بشری چون آثار هنری می توانند قلابی باشندو سپس تاکید می نماید که هر چیزی میتواند قلابی باشد. خوشی، درد، نفرت، مریضی، بهبودی و حتی عشق.
در فیلم ویرجیل در خلال فهرست برداری اشیای ویلا ،چرخ دنده هاو قطعات فلزی گسسته ای را می یابد که دربصورت اتفاقی در ارتباط با موضوع پایان نامه تحصیلی اش یعنی ژاک ووکانسن ، یک سازنده ی ربات درقرن شانزدهم بوده لذا از آغاز فیلم تا پایان به تدریج که ویرجیل در چنبره رابطه عاطفی اش با کلیر گرفتار و گرفتار تر میگردد اجزای ربات ووکانسن کامل تر و کامل تر می شود .سراسر فیلم سرشار است از اشاره های ظریفی که چون قطعات ربات یاد شده با ارتباط با هم مخاطب را به کشف مفاهیم دیگر راهبری می کنند . همان طور که تکه های ربات سر هم شده و کامل تر می شوند ارتباط عاطفی ویرجیل با کلیر پیشرفت کرده و حال دخترنیز بهتر می شود این ارتباط عناصر فیلم بسیار جالب و فکر شده است زیرا رفیق تعمیرکار اولد من به او می گوید: -یه توصیه بهت بکنم ویرجیل دعا کن دختره هیچوقت خوب نشه.
ارتباط بین ربات ووکانسن و دختر در بخش دیگری از فیلم تاکید می شود:
- به دوستت بگو آروم باشه چون زمان داره روی چرخدندهها کار میکنهو باز هم تاکید بر این ارتباط:- اما اگه مجبوری امروز …بین کلیر و روبات یکی رو انتخاب کنی کدوم رو انتخاب میکنی؟
ما در ادامه فیلم در خلال گفتگو ها در می یابیم روبات ووکانسن می توانست صحبت کند. مردم پول میدادند تا بتونند از او بپرسند. روبات سر تکان میداد خم میشد و پاسخ میداد .این گمان وجود داشت که کسی در داخل آن پنهان می شد واز طریق یک ترفند حرف میزده است . چه شباهت یا همگونی بین کلیر دختری که وانمود می کند به بیماری هراس از اجتماع “آگرو فوبیا” دچار است و با ایجاد ارتباط عاطفی با ویرجیل حالش بهتر می شود و از سایه بیرون می آید با قطعات زنگ زده و از هم گسسته ی روبات ووکانسن وجوددارد ؟
ما در انتهای فیلم در می یابیم که دختر در یک سال و نیم گذشته ۲۳۷بار از ویلا خارج شده. پس بیماری اجتماع گریزی او نیز ترفندی بیش نبوده برای فریب دادن ویرجیل و جلب ترحم و توجه او ،از سوی دیگر کلید ویلا را به او می سپارد تا ایجاد اعتماد نماید .یعنی هم ربات و هم دختر ابزار هایی قابل توجه بودند برای فریفتن او.
در جریان داستان فیلم سر نخ ها یکی پس از دیگری رخ می نمایند اما آقای اولد من به آنها توجهی ندارد در بخشی از فیلم درباره قطعه ای از ربات می گوید:
- جایی که پیداش کردم تناسبی باهاش نداشت، توی این حالت پیداش کردم،رو زمین مرطوب افتاده بود اما زنگزدگیش بالای چرخ دنده هست که رطوبت بهش نمیخورده، خیلی واضحه که این شیء از خیلی وقت پیش اونجا نبوده و اینکه شاید یه جای دیگه زنگ زده یا یه نفر برش گردونده … ویرجیل با آنکه می داند وجود قطعه های روبات ووکانسن را در گوشه و کنار ویلا شک برانگیز است اما حواسش پرت تر ازآن است که دریابد ممکن است کسی که از موضوع پایان نامه اش خبر داشته باشد این دام را گذاشته و برایش دانه پاشیده تا اگرعشق کلیر نتوانست قلبش را تصاحب کند ربات ووکانسن بتواند.
آدم هایی چون ویرجیل اولدمن تا زمانیکه از سایه یا لاک محافظه کاری خود بیرون نیامده اند در امنیت به سر می برند .به یاد بیاورید صحنه حمله زورگیران به او را در تاریکی شب و ضرب و شتم او تا جایی که کارش به بیمارستان می کشد .این اشاره به آسیب پذیری او در برابر روش جدید زندگی که در پیش گرفته دارد .او برای آنکه موفق باقی بماند نمی تواند و نباید تن به مخاطره دهد به این جمله در فیلم توجه کنید:
-مواظب باش، الان وقتیه که ممکنه اشتباه کنی، هر وقت فکر کنی کار تمومه، تدبیرت رو از دست میدی…
در بخشی دیگر از فیلم اشاره به یکی از ویرجیل می شود که در هر کار تقلبی یک چیز اصل نهفته ا ست .او در توضیح این نظریه گفت که کپیکار هرگز نمیتوانددر کپی کردن کار دیگراندر برابر این وسوسه که چیزی از خودش به نقاشی بیفزاید ، مقاومت نماید ! این چیزا اغلب جزئییات معمولی هستند چیزایی که بنظر اصلن مشخص نیستنداما باعث میشوند که کپیکار به خودش خیانت کند و کار خودش را درنقاشی نشان بدهد.یک کارشناس آثار هنری برای تشخیص اصل یا کپی بودن کار به دنبال همین نشانه هاست .
اما کارشناس پیر داستان ما علی رغم آنکه این نشانه ها را می بیند نمی تواند تقلبی بودن ماجرا را تشخیص دهد.تا آنجا که کلیر در حضور او با تلفن صحبت می کند و می گوید:
-الو، سلام رییس، آره تقریبا تموم شده اما بخش آخرو میخوام دوباره بنویسم یه پایان خوشتر آره یه کم دیرتر، باهاتون صحبت میکنم، ممنون!
در پایان فیلم ویرجیل در می یابد که مورد اعتماد ترین آدم های پیرامونش دسیسه کرده اند تا دار و ندارش را از و بربایند. به نظر می رسد همکارش بیلی شاید بخاطر اینکه ویرجیل هیچگاه استعدادش را در نقاشی جدی نگرفت با کمک جوانک تعمیرکار و دوست دخترش و دخترحوانی که خود را کلیر و صاحب ویلا و اثاثیه معرفی کرده بود و با اجاره ویلا به بهانه کار سینمایی اثاثیه عتیقه ای را به ویلا آورده و این دام را برایش می گسترند.
جالب است که علی رغم این فریب و کلاهبرداری ویرجیل جلوی اداره پلیس از شکایت صرف نظر می کند چون رابطه ی عاشقانه اش را با دختر به یاد می آورد. جمله دختر به یادش می آید که به او گفت:
-اوه ویرجیل! هراتفاقی برای ما بیفته بدون که دوستت دارم.
این شاید نجات ویرجیل باشد .و چیزی که از تلخی و تباهی آدم های فیلم می کاهد شاید همین خوش بینی مفرط ویرجیل به عشقی باشد که هر چند دیر و به پیرانه سری اما ماندگار آمد و رفت و او را همچنان عاشق نگاهداشت. او نمی توانست باور کند که ارتباطش با دختر بطور کامل از سر فریب کاری بوده چون در این تقلب اصل نهفته را عشق دختر می بیند .او باور داردکه در این ماجرا عشق دروغ نمی گوید.
سکانس پایانی فیلم با ورود ویرجیل به رستورانی درپراگ که با دختر درباره اش سخن گفته بودند کلید می خورد . دختر گفته بود:اگه یه جای دنیا باشه که دلتنگش بشم همین رستورانه… خیلی اونجا خوشحال بودم .
رستوران شب و روز .چیدمان و آرایه های رستوران عجیب و شگفت انگیز است از در و دیوار چرخ دنده آویخته ا ند .یادآورروبات ووکانسن.
ویرجیل پشت میزی رو به روی در می نشیند .پیشخدمت می آید و می پرسد : تنها هستید آقا؟ویرجیل پاسخ می دهد: نه منتظر کسی هستم.
پایان
نیما خسروی
The Best Offer 2013
: Giuseppe Tornatore
نویسنده : Giuseppe Tornatore
بازیگران مطرح : Jim Sturgess, Donald Sutherland, Geoffrey Rush
The Best Offer (2013)
“La migliore offerta” (original title)
124 min - Drama | Romance - ۱ January 2013 (Italy)
Your rating:7.7-/10
Ratings: 7.7/10 from 2,745 users
Reviews: 15 user | 29 critic
A story centered on an eccentric art auctioneer and his obsession with an heiress/collector.
Director: Giuseppe Tornatore
Writer: Giuseppe Tornatore
Stars: Jim Sturgess, Donald Sutherland, Geoffrey Rush |
محصول : ایتالیا
زبان : انگلیسی
ژانر : درام | عاشقانه
http://www.imdb.com/title/tt1924396/
دریافت موسیقی فیلم ساخته انیو موریکونه
گذروازه :www.Soundtracks.ir
درباره این فیلم بخوانید:
درباره فیلم ” بهترین پیشنهاد ” اثر تورناتوره سایت سینمارو
آبشخور : هفتمین ققنوس