نام تصنیف: بیهمزبان
آلبوم: پیام نسیم
شاعر : جواد آذر
آهنگ و آواز: استاد محمدرضا شجریان
سه تار: داریوش پیرنیاکان
نی: جمشید عندلیبی
تنبک: مرتضی اعیان
دستگاه: ماهور
هر دمی چون نی، ازدل نالان، شکوه ها دارم
روی دل هر شب، تا سحرگاهان با خدا دارم
هر نفس آهی است، کز دل خونین
لحظههای عمر بی سامان، میرود سنگین
اشک خون آلود من دامان، میکند رنگین
به سکوت سرد زمان
به خزان زرد زمان
نه زمان را درد کسی
نه کسی را درد زمان
بهار مردمیها دی شد
زمان مهربانی طی شد
آه از این دمسردیها خدایا
نه امیدی در دل من
که گشاید مشکل من
نه فروغ روی مهی
که فروزد محفل من
نه همزبان دردآگاهی
که نالهای خرد با آهی
داد از این بیدردیها خدایا
نه صفایی ز دمسازی، به جامِ می
که گَرد غم زدل شوید
که بگویم راز پنهان
که چه دردی دارم بر جان
وای از این بی همرازی خدایا
وای از این بی همرازی خدایا
وه که به حسرت عمر گرامی سر شد
همچو شراری از دل آذر
بر شد و خاکستر شد
یک نفس زد وهدر شد
روزگار من به سر شد
چنگی عشقم راهِ جنون زد
مردم چشمم جامه به خون زد
دل نهم ز بی شکیبی
با فسونِ خود فریبی
چه فسون نافرجامی
به امید بی انجامی
وای از این افسون سازی خدایا
وای ا ز این افسونسازی خدایا
اجرا: اجرای اول: تابستان ۱۳۶۹، در دانشگاه برکلی امریکا (به صورت گروه نوزای). این اجرا را در آلبوم «سروچمان» استاد شجریان می یابید.
اجرای دوم: مهر ۱۳۸۰ به همراهی ارکستر ملی و تنظیم و رهبری استاد فرهاد فخرالدینی(متولد تبریز۱۳۱۶) در عمارت چهل ستون اصفهان
دریافت اثر از سایت طربستان
مشاهده ویدیودر آپارات مشاهده ویدیودر یوتیوب