نیما خسروی
یکشنبه 22 فروردینماه سال 1395 ساعت 01:32 ب.ظ
نیما خسروی
یکشنبه 22 فروردینماه سال 1395 ساعت 01:23 ب.ظ
بهار،هوای
پاکی که با لذت می بلعی، باران نرمی که بر گونه ات بوسه می زند ،هفت سین ،
سبزه وسیب ،سنبل و سیر ،سنجد و سکه ماهی قرمز ، آینه، در کنار خانواده
بودن ،و خاطره .....40 سال بر می گردم به خاطره، پدر سی و چند ساله است ،در
خانه عود می سوزاند و من 5 ساله با رخت و لباس نو پای سفره هفت سین زیبایی
که مادربا مهربانی تدارک دیده نشسته ام ، مادر ها همیشه زیبایی را می
گستراند ، مادر ها همیشه مهربانندو این خاطره می رود تا می رسد به این روز و
امروز که خود پدری چهل و پنج ساله ام و در کنار
هفت سین در حوالی سال نو نشسته ام و باز بهار،هوای پاکی که با لذت می
بلعی، باران نرمی که بر گونه ات بوسه می زند ،هفت سین ، سبزه وسیب ،ماهی
قرمز ، آینه، در کنار خانواده بودن ،و خاطره و سالی که با همه خوب و بدش می
رود و سالی که با همه خوب و بدش می آید .
به
پدرم می اندیشم که نیست و در قابی با یک نوار مشکی در گوشه اش به خانواده
اش می نگرد ،به خودم که باهر بهار و نو شدن هر سال زمستانم بر سر و رویم
بیشتر می شود اما در درون جمجمه ام هنوز همان نیمای پنج ساله ام با همان
ذوق و شور و کودکی ها و راهی طولانی که باید بپیماید.....
امیدوارم سال نو برای همه شما عزیزان سال شادی و تندرستی باشد .
با مهر و مهربانی
#نیماخسروی
چند دقیقه مانده به یکم فروردین
نیما خسروی
یکشنبه 1 فروردینماه سال 1395 ساعت 07:54 ق.ظ