نگاه من

اندیشه -هنر۰ ادبیات

نگاه من

اندیشه -هنر۰ ادبیات

آوا ها و هجا ها وزن درونی واژه ها یند

آوا ها و هجا ها وزن درونی واژه ها یند

نیما خسروی

هجا ها اصوات بلند ((آ))، ((ای))و ((او)) هستند که مربی هادر دوران آموزش ابتدایی با بالا و پایین و بالا بردن دست به ما آموختند و  هم اکنون در دل واژه ها نشسته اند و گاه کنار هم بودن و هماهنگی شان کلمات را از نظر شنیداری زیبا تر می سازد . حتما به واژه هایی گوش نواز برخورده اید که یا به تنهایی و یا در کنار یکی دو واژه دیگر تاثیر ویژه ای بر گوش یا دلت گذاشته اند. شناخت هم آوایی کلمات یکی از ابزار موفقیت هر شاعراست ببینید: حافظ چه زیبا می گوید:من که شب ها ره تقوا زده ام با دف و چنگ ....چند بار این مصرع را با صدای بلند تکرار کن ....چند بار هم توی ذهنت ...بگذار انعکاس و بسامد هم کناری واژه ها در عمق جانت بنشیند.... من که شب ها ره تقوا زده ام با دف و چنگ ....از یک سو ناخودآگاه صدای دف را بیادت می اورد که به شدت با موضوع ومحتواو فکر یا سوژه شعرش هماهنگ است و از سوی دیگرتکرار هجای ((آ)) در ((ها ))...و ((وا))..و ((با))...

امروزه  این تکنیک شاید بیش از آنکه در شعر کلاسیک کاربرد داشته باشد در شعر سپید خود را نشان می دهد زیرا در شعر کلاسیک  شاعر با رعایت وزن و قافیه  و گاه ردیف کلماتش را بصورت خودکار در مسیر وزن ها قرارمی دهد و در نظام شعر کلاسیک شاعر مجبور است موزون بسراید.اینکه این وزن عربی است و مصنوعی است واز جوهره شعر فاصله میگیرد و ...را بگذار برای دعواهایی که طی 50-60سال گذشته نو سرایان نیمایی با طرفداران شعر عروضی داشته اند و از موضوع صحبت ما بیرون است.اما در شعر آزاد یا سپید دیگر اجبار یا التزامی  برای شاعر وجود ندارد...حالا شاعر می تواند در کنار تکنیک های موجود در فرم و خیال بندی و زبان از آهنگ طبیعی کلمات برای گوشنواز شدن شعرش بهره ببرد .

هرگز نباید فراموش کرد که شعری که گوشنواز باشد به یاد می ماند و آدم را وسوسه می کند به زمزمه کردنش ....این تکنیک بدعت یا کشف تازه ای نیست .نمونه های نثر آهنگین ادبیات پارسی سرشار است از این هماهنگی ها از گلستان سعدی و تاریخ بیهقی بگیر تا مناجات خواجه عبداا... و منشات قائم مقام فراهانی ....

بیهقی به عنوان مثال می گوید: و مشتی رند را سیم دادند تا سنگ زنند  (حکایت حسنک وزیر)

عطار همچنین: به صحرا شدم ...عشق می بارید...و چندان که پای مرد به گل فرو شود پای من به عشق فرو می شد

در شعر معاصر شاملو و فروغ نمونه های درخشانی از بهره گرفتن از آهنگ کلمات را ارایه داده اند:

به ایوان می روم و انگشت به پوست کشیده شب می کشم

کسی مرا به آفتاب معرفی نخواهد کرد

چراغ ها ی رابطه تاریکند

چراغ ها ی رابطه تاریکند

فروغ

یا

به راستی صلت کدام قصیده ای ای غزل ؟

ستاره باران جواب کدام سلامی

به آفتاب

از دریچه ی تاریک ؟

خوشا نظر بازیا که تو آغاز می کنی ....

شاملو

ازین دست بسیار نمونه ها می توان آورد .

اگرمیبینی اینهمه شاعر و شعر سپید وجود دارد که به هیچ وجه رغبتی را در تو بر نمی انگیزند تا دوبار یک شعر را بخوانی به این بر می گرددکه هنرمند باید در آفرینش اثر هنری چندین جنبه را باهم ببیند .به بیان دیگر آفرینش اثر هنری پدید آوردن یک پکیج یا بسته است که شامل فرم ، محتوا، زبان و ضرب آهنگ ، ضرورت و نیاز زمانه و.. می تواندباشد .این حفره های خالی در شعر های سپید موجود آنهارا از قدر و ارزش می اندازد.به قول شاعر شیراز:

بس نکته غیر حسن بباید اینکه تا کسی

مقبول طبع مردم صاحب نظر شود

 درین زمینه مطالعه کتاب ارزشمند موسیقی شعر از دکتر شفیعی کدکنی بسیار سودمند می تواند باشد.

فکر می کنم درباره معرفی  ارزش آهنگ  و هجا در شعر همین قدر کافی باشد.

 

آبشخور: پرنده نیست ( تفتر شعر و نقد و نظر نیما خسروی)


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد