بیان شاعرانه، از هومر تا آنجلوپولوس
آنجلوپولوس شاعر است؛ گویی نواده برحق هومر. استفاده فراوان از استعارههای تصویری از ویژگی های سینمای اوست.
سینمای تئو آنجلوپولوس
آنجلوپلوس همکاری خود را برای نخستین بار با تونینو گوئرا، شاعر و نمایشنامه نویس برجسته، آغاز نمود . اثر آن ها که “سفر به سیترا”، ۱۹۸۴، نام داشت، در فستیوال کن، جایزه ی منتقدان بین الملل برای بهترین داستان را برنده شد . فیلم به زندگی و هدف فیلمسازی می پردازد که قصد ساخت فیلمی در رابطه با پدر خود و شخصی که پس از سی سال تبعید به شوروی اکنون به سرزمین مادری اش بازگشته را دارد . طی این روایت، از اجتماعی سخن رانده می شود که به ظاهر تمامی معنویان در آن ناچار به تبعیدند و آنجلوپلوس عموما در آن بیداری و وارستگی خویش را با یونان دموکراتیک بیان می دارد . در این اثر تلاش برای جستجوی هویت، که عمیقا توسط آنتونی نشاندار گشته بود، جایگزین مطالعه ی جمعیت می گردد . سفر، و اغلب به شکل بازگشت به خانه و تعیین مرز، پایه ی نوشته های خالق اثر به نظر می رسد .
پس از “سفر به سیترا” و در سال ۱۹۸۶، آنجلوپلوس فیلمی را درباره پیرمردی است که خانواده اش را ترک گفته و اکنون در تنهایی خویش بسر می برد، تحت عنوان “پرورش دهنده ی زنبور عسل” کارگردانی کرد. پس از این اثر و در سال ۱۹۸۸، آنجلوپلوس اثری با عنوان “چشم اندازی در مه” جلوی دوربین خویش برد. موضوع این فیلم که درباره سفر دو کودک در پی پدری خیالی است به مثابه نگاره ای از آزمایه ی دنیایی بی سو و فاقد روح میماند که تنها چشم نابغهای چون آنجلوپلوس قادر به تماشای آن است. بعدها که تئو آنجلوپلوس برنده ی شیر نقره ای ونیز شد، برای آشکار ساختن احساس خود، بیانی روشن از کاراکتر ارستس، شخصی که در “بازیگران پی سپار” دو قهرمان فیلم را ملاقات می کند، داشت.
فیلم بعدی وی، “گام معلق لک لک”، محصول ۱۹۹۱، در مرز دو کشور خیالی و موهوم، در قلب روستایی پر از مهاجر به وقوع میپیوندد. جایی که یک روزنامه نگار گمان می کند، سیاستمداری که به نحوی اسرارآمیز ناپدید گشته را یافته است. با این اثر آنجلوپلوس انعکاس اندیشهی تلخ خویش در رابطه با فقدان نقاط عطف در دنیا، از زمان تخریب دیوار برلین را آغاز می کند.
در ۱۹۹۴، وی فیلمبرداری “نگاه خیره ی اولیس” را در کشورهای منطقه بالکان آغاز نمود . انرو هورتن در نوشته اش در رابطه با این اثر، با بازی هاروی کیتل می گوید : « ” نگاه خیره ی اولیس ” یک سه گانه ی ادیسه وار است . در یک سطح جستجویی بر ریشه های سینمای بالکان و به واقع خود سینما می نماید. همچنین سفری به تاریخ بالکان و به نحوی برجسته در بر دارندهی تراژدی مداوم بوسنی است و در پایان سفر منحصر به فرد مردی به اعماق زندگی، عشق ها و از دست رفتههایش را به تصویر می کشد.»
“نگاه خیرهی اولیس” جایزه ی با ارزش هیات ژوری و منتقدان بین الملل و عنوان فیلم سال اروپا را یدک میکشد. آنجلوپلوس در پروژهی برادران لومییر به مناسبت صد سالگی سینما نیز همکاری نمود.
چشم اندازی درمه
]
تئو آنجلوپلوس بالاخره با ساختهی بعدی خود، “ابدیت و یک روز”، نخل طلای خواستنی کن را بدست آورد و یونان را در مراسم جوایز آکادمیک امریکا مطرح ساخت. مایکل ویلمینگتون، “ابدیت و یک روز” را مطالعه ی مسحورکنندهی بصری سفر نگارشگری سالخورده، در حال و گذشته تعریف کرد. در حالیکه دیوید استراتن در ورایتی، ”VARIETY “، نوشت : « “ابدیت و یک روز” نشان می دهد که تئو آنجلوپلوس سبک و زمینهی کاری خود را میپالاید. درست مانند فیلمسازان بزرگ دیگر که دوباره زمینههای مشابهی را کاوش کردهاند، پس آنجلوپلوس با یکی از شفافترین، درخشانترین و همچنین عاطفیترین سفرهای بدین سان طولانی خویش، درهای جدیدی گشوده و رشد نموده و پیش میتازد.»
پس از موفقیت “ابدیت و یک روز” آنجلوپلوس به مدت شش سال فیلمی نساخت تا اینکه سر انجام در سال ۲۰۰۴ اثری باشکوه با درون مایهای نوستالژیک به نام “دشت گریان” را کارگردانی کرد. این فیلم از حیث درون مایه و قدرت کارگردانی در چنان مرتبهای به سر میبرد که آنجلوپلوس عنوان تریلوژی یا سهگانه را بر آن نهاد، چراکه معتقد بود که اثرش ساختهای است که در آن واحد در بردارنده هر سه عنصر یک سهگانه یعنی فاجعه، تهوع و تحول است. “دشت گریان” دورنمایی از سی سال تاریخ سرزمین یونان است که آنجلوپلوس به شکلی سمبلیک آنرا در قالب زندگی دخترکی بینوا و درمانده به نام النی آورده است. النی به نوعی گوشهای از حوادث و پیشامدهایی است که در فاصله سالهای ۱۹۱۹ تا ۱۹۴۹ در یونان اتفاق افتاد. وقایعی چون هجرت، برادرکشی، نسلکشی، غربت و مانند اینها که در آن سالها بر سر مردم آن منطقه آمد.
فیلم شناسی (کارگردان)
غبار زمان (۲۰۰۷) / سه دقیقه (۲۰۰۶) فیلم کوتاه / دشت گریان (۲۰۰۴) / ابدیت و یک روز (۱۹۹۸) / نگاه خیره اولیس (۱۹۹۵) / گام معلق لکلک (۱۹۹۱) / چشم اندازی در مه (۱۹۸۸) / پرورشدهنده زنبور عسل (۱۹۸۶) / سفر به سیترا (۱۹۸۴) / آتن، بازگش به آکروپلیس (۱۹۸۳) / یک روستا، یک روستایی (۱۹۸۱) فیلم کوتاه / اسکندر کبیر (۱۹۸۰) / شکارچیان (۱۹۷۷) / بازیگران پی سپار (۱۹۷۵) / روزهای ۳۶ (۱۹۷۲) / رستاخیز یک جنایت (۱۹۷۰) / انتشار (۱۹۶۸)
منبع بیوگرافی و فیلمشناسی: وبلاگ سلام سینما
آبشخور: هفتمین ققنوس