میان دو بن بست مردی که می گریخت شاعر مرد می گریست نیما خسروی آبشخور: هفتمین ققنوس
در انتها گریست.
هستیش را
به جذبه ی برگی بخشید
زنی
در قاب چرکمرده گفت:
” چقدر زندگی خالی ست “
شاعر سرود:
آینه بن بست تنهایی نیست.
شاعر
جاری در زمان
زن
پاییزی در آینه
گیسوانش زمستان….