یکی از بامزه ترین سکانس های سینمای کمدی :
جیم گندهه از شدت گرسنگی چارلی را مرغ می بیند !
جستجو گران طلا- شاهکار چارلی چاپلین
چند روز است که از شدت برف و کولاک در کلبه زندانی شده اند و به شدت گرسنه اند .از گرسنگی شدید جیم بزرگه هذیانی شده بود ….
جیم بزرگه: “ غذااا،غذااا”
چارلی : من می تونم اون یکی کفشم رو هم بپزم!
جیم بزرگه: “ نه،نه، هرچی جز اون”
جیم ضعیف شده بود و طاقت نداشت…چارلی متوجه نگاه های مشکوک جیم بزرگه می شود…
- موضوع چیه ؟
- من فکر کردم تو یه مرغی !… ” خب،آتیش رو روشن کن” جیم بزرگه چارلی را یک مرغ بزرگ می بیند و تفنگ را بر می دارد…
- ” اون چیه دستت ؟”جیم به سوی مرغ شلیک می کند ،خوشبختانه گلوله به خطا می رود و چارلی از کلبه به بیرون می گریزد…. جیم بزرگه باز هم شلیک می کند .این بار هم تیر به خطا می رود.
- بچه نشو ” هی ! بندازش ،احمق نشو این منم”
- ” تو گفتی جیم ؟” جیم بزرگه مستاصل است . ” متاسفم ، احتمالا دیوونه شدم”
- ” بالاخره تو شناختی منو” تفنگ را از جیم بزرگه می گیرد “تو برو داخل منم اسلحه رو از دسترست دور کنم.
مرغ یا غیر مرغ همکار کوچک باب دندون جبم بزرگه ست!
The Gold Rush 1925
Charles Chaplin :Producer ,Story , Director
Year :1925
USA:Country
IMDb Ratings: 8.3
Adventure, Comedy, Family: Genre