پلنگان زخمی برچکاد ماه مویه می کنند. در ملاقات زخم و خنجر در دیدار دندان گرگ و گوشت در تلاقی زندانی و دیوار ؛ خنیاگر خسته ! صدای تو که را می خواند؟ روحت را در ازدحام سکوت نیافتی؟ -در انبوه صفر و یک گمم. بی آشتی با زمانه ای . نه مخمل آوای بنان و نه مستی آواز شجریان به تلخی شوکران می خوانی … زنگ حقیقتی را در گوش خفتگان . تو آهنگ سوگ بر بیداران گور. تو همدردی تاریخ بر بیم زده که چشم نمی گشاید. تو سوت مرد تنها در کوچه های پریشانی در پسکوچه های ویرانی . صدایت از اساطیر می آید. در سایش گوشخراش آهن با نهاد آدمی . تصویر مرد حماسی که به زانو درآمده . صدای تو زمزمه غریب موج ها از دریا های دور حال غربت مرا تازه می کند. با گیتارت بخوان همنوا باگریه های بی تابم . آوازه خوان سیبیلو! نیما خسروی - آذر ۸۷ ویرایش دوم – ۱۹/۱۰/۸۷
آبشخور: هفتمین ققنوس