علی معلم: یونان مادر تمدن غرب شناخته میشود. آقای آنجلوپولوس، موقعیت فعلی یونان را چگونه میبینید؟
تئو آنجلوپولوس: یونان تمدنی ریشهدار و بسیار غنی و قوی دارد. پس بالطبع من هم نمیتوانم خودم را استثنا از این قاعده بدانم. اما از طرفی تفکیک کردن دیدگاهم با فرهنگ یونان برایم بسیار مشکل است و تاثیرش را در فیلمهایم میبینید.
= در فیلمهایتان همیشه نشانهای از اساطیر و تاریخ یونان مشاهده میشود. آیا حضور چنین نشانههایی از کشور زادگاه را برای کارگردانها ضروری میدانید؟
+ وطن برای هر فیلمسازی حکم پدر را دارد، من هم فرزند چنین پدری هستم، پس طبیعی است که متاثر از تربیت، آداب و رسوم و گذشتهاش باشم. به هیچ وجه امکان نادیده گرفتن این ویژگیها نیست. چه در فیلمهای گذشتهام و چه در فیلمهایی که بعدها خواهم ساخت، تاثیر این پرورش کاملاً قابل مشاهده است.
= محصولات آمریکایی پردهی سینماهای تقریباً تمام کشورها را به اشغال خود درآورده است. به نظر میرسد که فیلمهای اروپایی از مخاطبین کمتری برخوردار باشند. نظر شما در مورد قابلیت مقابله فرهنگ اروپایی با سلطهی فرهنگی آمریکا چیست؟
+ مسئله چنان بغرنج و پیچیده است که هنوز راهگشایشی برایش پیدا نشده است. بسیاری از همکاران اروپاییام مثل آنتونیونی دست به تلاشهای فردی زدهاند، اما به موفقیتهای گهگاهی رسیدهاند. به همین خاطر، هر چند وقت یک بار در شهرهای مختلف جمع میشویم و هر یک از تجربیاتمان میگوییم، همه نیز امیدواریم بتوانیم به نتیجهای روشن و صریح دست یابیم، اما همان طور که گفتم وضعیت موجود چنان پیچیده است که با دست یافتن به یک نقطهی مشترک فاصلهای بعید داریم. ولی به هر حال باید تلاش کنیم. حفظ ارزشها و هویتمان بیش از هر چیز دیگر ارزش دارد. خود من به شخصه، تلاشم دستیابی به یک هویت فرهنگی مشخص ولی متمایز است. فرهنگ یونان را به کمک گرفتهام. ولی تا چه حد موفق شدهام، هنوز نمیدانم. اما به تلاشم ادامه خواهم داد.
= نظرتان در مورد سینمای معاصر آمریکا چیست؟
+ تکلیفم با این سینما روشن نیست.آن پیچیدگی که پیش از این به آن اشاره کردم، همین نکته است. نمیتوان سینمای آمریکا را منکر شد، از طرفی هم نمیتوان به سلطهاش تن درداد. پس یافتن راهحلی میانی کاری بسیار دشوار است. به نظرم چنین میآید که دولت و ملت آمریکا و سینمای این کشور میخواهند بار دیگر یک امپراتوری از نوع روم باستان را احیا کنند. با این هدف به شدت مخالفم. آمریکاییها خیلی خودخواه هستند. آنها فقط به روش زندگی آمریکایی، شیوه فیلم ساختن آمریکایی و به شیوه آمریکایی اندیشیدن معتقد هستند. از طرفی کارگردانهای آمریکایی به دو دسته تقسیم میشوند: درون سیستمیها و بیرونیها. تکلیف با درون سیستمیها روشن است و میدانیم چه چیزی را دنبال میکنند. ولی در میان بیرونیها، شاید همهشان، کارگردانهایی هستند که افکارشان را بیان میکنند و به همین خاطر سیستم نمیتواند پذیرایشان باشد و بهترینهای سینمای آمریکا همین افراد هستند.
= ریتم فیلمهای شما بسیار کند است. به نظر میرسد زمان متوقف شده است.
+ موافقم. ولی اگر با آمریکا بخواهیم مقایسه کنیم. باید گفت تاریخ آمریکا سرشار از ماجراجوییهایی است که ریتم تندی داشته. به همین خاطر وجه دیگری را برگزیدم، که آرامش و کندی است. از طرفی، کشورهای شرقی را در نظر بگیرید، مانند ژاپن، هنرهایی مثل فیلم و تئاتر ریتم کندتری دارند. چنین فرهنگی را ترجیح میدهم.
= چه همفکری بین شما و تونینوگوئهرا وجود دارد؟
+ نمیدانم. فقط میدانم حرف یکدیگر را میفهمیم. گوئهرا را تارکوفسکی به من معرفی کرد. بعد از آن ما با هم همکار شدیم. اتفاقهایی هست که برایش توضیح روشنی نمیتوان داد. این آشنایی و دوستی هم شبیه همین اتفاقات بود. شیوهی همکاریمان با تونینو به این صورت است که من صحبت میکنم و او گوش میدهد. من برای او مثل یک پدر هستم. به او توصیه میکنم کی بخوابد، کی کار کند و کی قهوه بخورد!
= شما ۳۰ سال سابقه فیلمسازی دارید. سالهای ۱۹۶۰ را ترجیح میدهید یا ۱۹۹۰ را؟
+ چندان با هدف نمیتوانم بیان کنم. اما حدود سالهای ۱۹۶۰ که به پاریس رفتم، آنتونیونی در اوج بود. پیدایش موج نویِ فرانسه بود، سینما نوویِ آمریکای لاتین و برگمان. چند سال بعد بهار پراگ روی داد، که سینماگران چک را شناختم، همچنین آندرهی وایدا را. آن زمان جوان بودم و این رویدادها را جذب کردم، درست مانند اسفنجی که آب را به درون خود فرو میبرد. صبح تا شام را در سینما تک پاریس میگذراندم. پس تکلیف روشن است: سالهای ۱۹۶۰ را ترجیح میدهم.
= با سینمای ایران آشنایی دارید؟
+ معتقدم جالبترین سینمای جهان است. نه فقط به دلیل حضور آقای کیارستمی، بلکه کشور شما سینماگرانی دارد که فیلمهایشان بسیار جالب است. در یونان هم کاملاً با سینمای شما آشنا هستند، به خصوص با کارهای کیارستمی. من در میان سینماگران شما آثار او را بیشتر میپسندم.
———————————————
منبع : دنیای تصویر
آبشخور :هفتمین ققنوس