آشفته سر به تماشا !
می ستاید شاعر
زنی را که نیست.
با حسرتی که پژمرد
پای دار قالی ها.
آوازش پیچید بر کرشمه ی اسلیمی هاو چشمانش- که بر عاشقش راز شراب و آتش -ماسیدبر رویای ترنج ها و با انگشت زخمینشاند نگاره ی بهشت بر تار و پود فرش!چه نقش وارونه زدساز روزگار:تا در اوج امابرخاک حراجزیر پای فراموشی،خاموشی ....#نیما_خسروی13 خرداد 95
بشنوید دلگویه های شاعر آشفته سر به تماشا را با صدای من! دریافت
به تلگرام من بپیوندید
https://telegram.me/nimaphonix

