هزار سال نگذشته
افتاد دل شاعر
از چاه زنخدان
به چال گونه ی یار ،
چه سرنوشت عاشقانه ای!
نیماخسروی
به تلگرام من بپیوندید
https://telegram.me/nimaphonix
آشفته سر به تماشا !
می ستاید شاعر
زنی را که نیست.
با حسرتی که پژمرد
پای دار قالی ها.
توت های نارس
آرزوهای تو اند
تا رسیدنشان درنگ کن
با
کمی بیشتر
خون دل و آفتاب امید .