نگو بدرود
من از طنین هجاهایش می میرم
بهانه ی عزیز دلتنگی !
کسی قفل زرین چشم هایت را نخواهد گشود
چه دوری !
سراب سال های سرگردانی!
بگذار تا سرنوشت کویر
تشنگی باشد.
چشم هایم
آشناست
به راز باران ها
هرگز نگو بدرود!
نیما خسروی
شاملو در سال 58 در کتاب جمعه به صورت جسته و گریخته به نقد خرد سیاسی در تاریخ باستان (در پانویس نوشتاری که قدسی قاضینور درخصوص حذف مطالبی از کتابهای درسی پس از انقلاب به رشتهٔتحریر درآورده بود) پرداخت اما چیزی در حدود ده سال پس ازانتشار نظرش در این کتاب در هجدهم فروردینماه ۱۳۶۹ به دعوت مرکز پژوهش و تحلیل مسائل ایران سیرا (CIRA )جلساتی در دانشگاه برکلی کالیفرنیا برگزار شد که هدف آن، بررسی هنر و ادبیات و شعر معاصر فارسی بود. سخنران یکی از این جلسات احمد شاملو بود. او در این جلسات با ایراد سخنانی پیرامونشاهنامه به مباحث زیادی دامن زد.
شاملو این سخنرانی را در توجه دادن به حساسیت و نقد برای رسیدن به حقیقت و نقد روش روشنفکری ایرانی و مسئولیتهای آن ایراد کرد و با طرح سوالاتی فرهیختگان ایرانی خارج از کشور را به بازبینی و نقد اندیشه و یافتن پاسخ برای اصلاح فرهنگ و باورها فراخواند. ولی اینبار سخنرانی او و لحن او، بازتاب گستردهای یافت، و واکنشهای گوناگونی چون ناخشنودی و گاه خشم علاقهمندان به فردوسی و شاهنامه برانگیخت. گروهی ، برآشفتند و به ظاهر به دفاع از فردوسی برخاستند. مقالاتی از سوی آنان در رد نظریات شاملو به چاپ رسید. در این باره بسیاری از اعتراض ه،ا واکنش های احساسی بود نسبت به آنچه نزد آنها بی احترامی به ساحت حکیم توس تلقی می شد.
توضیحات : بوف کور مشهورترین اثر صادق هدایت نویسنده معاصر ایرانی، رمانی کوتاه و از شاهکارهای ادبیات سدهٔ ۲۰ است.
....هنوز از خویش پرسم گاه :
آه
چه می دیده ست آن غمناک ، روی جاده ی نمناک؟
مهدی اخوان ثالث(م .امید)
از کودکی با صادق هدایت آشنا بود ه ام .
از زمزمه دلتنگیم ، از همهمه بیزاریمنه طاقت خاموشی ، نه میل سخن داریم