نگاه من

اندیشه -هنر۰ ادبیات

نگاه من

اندیشه -هنر۰ ادبیات

بررسی یک بند از یکی از «شبانه» های شاملو

بررسی یک بند از یکی از «شبانه» های شاملو

«شبانه»از کتاب « ابراهیم در آتش» یکی از زیباترین سروده های شاملو است که ستایش بسیاری از منتقدان را برانگیخته و شاید به جرئت بتوان گفت اوج هنرنمایی او در شعر سپید است .

یکی از شیوه هایی که شاملو در این شعر به کار گرفته آوردن پرسش های پی در پی است ، پرسش های آگاهانه که بی پاسخ نمی ماند اما آنگونه که راه را بر تاویل های دگر برشعرش ببندد.در این شعر از نخست تا پایان با گفتگوی درونی شاعررو به روییم .دیالکتیک شاعرانه ای که نه از سنخ منطق که پیرو حس تغزلی است که دل شاعر را آکنده و اندیشه های چالشگرانه اش با فضای استبداد .این روش ره عنوان یکی از نشانه های سبکی در گوشه گوشه آثار شاعر دیده می شود.

نخست با هم شعر را بخوانیم :

  ادامه مطلب ...

واپسین عکس ققنوس

واپسین عکس ققنوس

فخرالدین فخرالدینی: همیشه دوست داشته‌ام عکس‌هایم را در استودیو خودم که مجهز است و امکانات نوری خوبی دارد، بگیرم و برای همین کمتر به خانه یا محل کار دیگران رفته‌ام.
همچنین هیچ گاه نخواسته‌ام پرتره چهره‌های فرهنگی، هنری و علمی کشور را در شرایطی بگیرم که حال و روز خوبی ندارند یا ژولیده و پریشان هستند.
در تمام طول زندگی کاری‌ام، تنها یک بار به طور هم زمان این دو شرط را کنار گذاشتم که اگر چه از نظر عکاسی نتیجه‌ای مطلوب به بار آورد، اما نمی‌توان آن را مثل دیگر عکس‌هایم نشان دهنده شخصیت فرهنگی چهره‌ای دانست که مقابل دوربین عکاسی‌ام نشسته است.
منظورم عکسی است که 20 روز قبل از مرگ احمد شاملو، از این شاعر، نویسنده، فرهنگ‌نویس، منتقد، روزنامه‌نگار و مترجم انداختم.
تیر 1379 بود که در تماسی تلفنی، آیدا (همسر شاملو) از من خواست تا به فردیس کرج بروم و عکس پرتره این شاعر نامی را بگیرم.
با این که می‌دانستم شاملو بعد از جراحی و قطع پایش و اوج گیری بیماری دیابت، مدتی است درمنزل بستری است و شرایط جسمانی و روحی خوبی ندارد، اما وقتی به خانه او وارد شدم، انتظار نداشتم او را در آن حالت و شرایط نامناسب ببینم.
شاملو روی ویلچر نشسته بود، رنگ صورتش مثل گچ سفید بود، سرش را بلند نمی‌کرد، نسبت به حرکت‌ها و سر و صدای محیط به سختی واکنش نشان می‌داد و به هیچ وجه حرف نمی‌زد.
  ادامه مطلب ...

سرنوشت عاشقانه

هزار سال نگذشته

افتاد دل شاعر

از چاه زنخدان

به چال گونه ی یار ،

چه سرنوشت عاشقانه ای!

نیماخسروی

 

 

به تلگرام من بپیوندید

https://telegram.me/nimaphonix


برچسب‌ها: سرنوشت عاشقانه, نیماخسروی