نگاه من

اندیشه -هنر۰ ادبیات

نگاه من

اندیشه -هنر۰ ادبیات

Biutiful فیلمی سخت زیبا!


  Biutiful  فیلمی سخت زیبا! 

 نیما خسروی

کارگردان و ادیتور : آلخاندرو گنزالز ایناریتو (Alejandro Gonzalez Inarritu)  فیلمنامه:  آلخاندرو گنزالز ایناریتو(Alejandro Gonzalez Inarritu)، آرماندو بو(ARMANDO BO )، نیکلاس گیکبنه(NICOLÁS GIACOBONE )،فیلمبردار: رودریگو پریتو(RODRIGO PRIETO )، موزیک: گوستاوو سانتالالا(GUSTAVO SANTAOLALLA )، تهیه کنندگان: (JON KILIK- FERNANDO BOVAIRA) بازیگران. خاویار باردم(javier Bardem) (اوکسبال)، ماریسل آلوارز(mareicel Alvarez (مارامبرا)، هانا بوچایب (hanaa Bouchaib) (آنا)، گویللرمو استرلا(guillermo Esrella) (ماتئو)، و دیگران: Eduard Fernandez, Cheikh Ndiaye, Diaryatou Daff, Cheng Tai Shen, Luo Jin محصول: ۲۰۱۰ اسپانیا/ مکزیک، زمان: ۱۱۶ دقیقه، زبان اصلی‌: اسپانیایی.

آلخاندرو گنزالز ایناریتو (Alejandro Gonzalez Inarritu) نامی در خور احترام

برای آنانکه فیلم های بیست و یک گرم(2003) و بابل (2006 )را دیده اند " نام آلخاندرو ایناریتو " کارگردان پرآوازه ی مکزیکی  نامی آشنا و در خور احترام است.چرا که این فیلم ها در زمره جدی ترین  و تاثیر گذارترین آثار سینمایی ده سال گذشته به شمار می آیند.

تسلط مثال زدنی ایناریتو برعناصر صحنه و داستان و و چیدمان موثر سکانس ها ،بهره گیری از ضربآهنگ متناسب و روایت گاه خطی همچون Biutiful و گاه سیال و در هم ریخته چون بابل دربستر محتوای موضوعات انسانی وبکارگیری درست و بجا ی موسیقی این فیلم ها مخاطب را تا آخر پای فیلم هایش نگه می دارد.از سوی دیگر گقتنی است  که آثار این فیلمسازهمواره در جشنواره های فیلم خوش درخشیده اند تا آنجا که فیلم  های این کارگردان تاکنون بیش  از60 جایزه بین الملی دریافت کرده اند. 

 اوبا نخستین فیلم بلند خود عشق سگی " Amores Perros" در سال 2000به عنوان بهترین فیلم زبان خارجی برای جایزه اسکار نامزد دریافت جایزه شد ، با 21 گرم (2003)،در برابر 20میلیون دلار هزینه  ساخت به 60میلیون دلارفروش بین المللی دست یافت و با این فیلم شان پن  " Sean Penn "برنده جایزه هیئت داوران برای بهترین بازیگر مرد در جشنواره فیلم ونیز شد و بنیچیو دل تورو" Benicio del Toro" و نائومی واتس  " Naomi Watts" نیزنامزد اسکار برای نقش در این فیلم شدند .

ایناریتوبا ساخت فیلم  بابل (2006 )  با شرکت کیت بلانشیت" Cate Blanchett "و برادپیت" Brad" Pitt" و بودجه 25 میلیون دلاری به 135میلیون  فروش دست یافت و به مجموعه جایزه های فیلم هایش جایزه بهترین کارگردانی جشنواره سینمایی  کان "2006Cannes Film Festival"بهترین فیلم درام  جشنواره گولدن گلوب "Golden Globe Awards" جایزه اسکار"Academy Awards "برای تنظیم کننده  موسیقی فیلمش" گوستاوو سانتالالا(GUSTAVO SANTAOLALLA) و هفت جایزه از جشنواره های دیگر را افزود.

جادوی سینما

این جادوی سنما و طلسم شگفت انگیز سینمای متفکر است که در ذهن مخاطبان ریشه کرده و تا مدتی آنان را رها نمی سازد در واقع اثرگذاری این سینما پس ازبه پایان رسدن نمایش آغاز می گردد.از اینرو باید به آقای ایناریتو تبریک گفت زیرا فیلمش اینگونه است. فیلمی که به یقین  ذهن میلیون ها  تن از تماشاگرانش را تا چندین روز پس از تماشایش با خود درگیر کرده است . اکنون می خواهم از فیلم Biutifulبنویسم:

Biutiful درجشنواره های بین المللی 


در سال 2010 خاویر باردم برنده بهترین بازیگر نقش اول مرد در جشنواره ی سینمایی کان(Cannes Film Festival) گردید .  انجمن منتقدان فیلم فورت ورث (Fort Worth Film Critics Association Awards ) ، انجمن منتقدان فیلم ققنوس  (Phoenix Film Critics Society Awards) وهمچنین  جامعه منتقدان واشنگتن دی سی (Washington D.C. Area Film Critics Association Awards) این فیلم  را به عنوان بهترین فیلم خارجی زبان سال 2010 برگزیدند . Biutiful  در جشنواره سینمایی بریتانیا( British Academy Film Awards )برنده  ی جایزه  بهترین بازیگر مرد شد.

فیلم سرانجام به عنوان یکی از کاندیدا های دریافت جایزه  بهترین فیلم خارجی زبان سال و همچنین جایزه برای بهترین بازیگر مرد به میدان رقابت اسکار نیز راه یافت اما توفیق نیافت و جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی زبان سال به فیلم"در دنیایی بهتر  In a Better World" از دانمارک و جایزه بهترین بازیگر مرد به "کالین فارث  Colin Firth" در فیلم" سخنرانی پادشاه  The King's Speech" رسید.

Biutiful

این فیلم محصول مشترک مکزیک و اسپانیا و نخستین تجربه کارگردان در تولید فیلم به زبان اسپانیایی می باشد.فیلمبرداری Biutiful بین اکتبر 2008 و فوریه 2009 در شهر بارسلونا در کشور اسپانیا انجام شد که در کل  ساخت فیلم از زمان آغاز نوشتن فیلمنامه تا پایان مراحل فنی  سه سال و نیم به درازا انجامید .

خود کارگردان به این نکته اشاره داشت  که به اندازه کافی روایت چند گونه  و چند زبانه  با آمد وشد پیاپی در زمان و مکان ها وکشورها همراه با بازگویی داستان به شیوه ی چند نگاهی را  در فیلم بابل "Babel "آزمود و این تجربه موجب خستگی  اش  شده بود لذا تصمیم گرفت که فیلم بعدی اش را در یک کشور و یک شهر با یک روایت خطی با یک شخصیت اصلی و به زبان اسپانیولی بسازد. آلخاندرو ایناریتوبرای روشن نمودن موضوع از قیاس موسیقایی بهره می برد ومی گوید: «اگر"Babel "اپرا بود،  Biutiful یک مرثیه(requiem) است .Biutiful برای من به معنای ساختن فیلم در ژانر ناشناخته بود که تاکنون انجام نداده بودم: روایتی تراژیک  با شخصیت ها  در قالب یک  داستان خطی  .  »

ورنر هرتزوگ " Werner Herzog" کارگردان مشهور سینما  Biutiful را چونان یک  شعردانست و  و همچنین مایکل مان"  Michael Mann" دیگر فیلمساز معروف فیلم را تحسین نمود .

  Biutiful

Biutifulروایت  عاشقانه ی پدر و فرزندانش است.داستان کشمکش دائم آدمی در بجا آوردن مسئولیت  به پدر بودن ،عشق، معنویت، جرم و جنایت ، گناه و مرگ و میردر میان بارسلونای مدرن و کسب و کار های پرخطر زیرزمینی است. اوبرای گذران زندگی و امرار معاش ازراه های غیرقانونی  رفته و از خط قرمز ها گذرمی کند .فداکاری او برای فرزندانش چون زندگی اش حد و مرزی نداردو این  روایت دایره گون ؛ در جایی به پایان می رسد که اغاز شده است.چونان فرجام اوکسبال در جایی که از آستانه رنج و در جاده ی تاریک  به سوی نور و رستگاری می رود.

سکانس نخست –داخلی - تاریکی:

تصویر دستها: صدای دختر

-این اصله؟

-آره

- نوشته از طرف مادر به پدر

-چرا دست توئه؟

-پدربزرگت قبل از اینکه اسپانیا رو ترک کنه دادش به مادربزرگت.اون موقع حامله بود....اما دیگه پدربزرگت رو ندید

- خیلی قشنگه...هیچوقت فکر نمیکردم به یه الماس واقعی دست بزنم...میتونم دستم کنم؟

-آره ..الان دیگه مال توئه عزیزم

- واقعاً؟ .... نمیدونم.... مامان همیشه اینو میکرد دستش و می گفت اصل نیست. قطع به نمای جنگل در زمستان ....حرکت افقی دوربین به سمت راست

- مادرت هیچوقت اون صدا رو نشنید

-چه صدایی؟

-صدای اقیانوس  .....وقتی بچه بودم...توی رادیو صدای اقیانوس رو پخش کرد...امواج خروشان.....اون صدا منو می ترسوند...

-چرا می ترسیدی؟

-اعماق دریا برام ترسناک بود...و همه مخلوقاتی که اونجا زندگی می کردن....

دوربین به نمایی ازلاشه پرنده ی مرده می رسد – نمای نزدیک از لاشه ی جغد-قطع به چهره ی "اوکسبال"  (javier Bardem)... ...  صدای دختر روی تصویر ضعیف می شود:بابا؟.......بابا ؟    ...(همان صحنه)تصویرجوانی پدر اوکسبال که سیگار در دست دارد و به او نزدیک می شود ؛می گوید: می دونستی وقتی یه جغد می میره.....یه توپ      موداراز دهنش بیرون می افته؟...فیلم با این سکانس آغاز و سپس با همین روایت اما با تغییر نمای دوربین و گفتگوی "اوکسبال" و دختر ده ساله اش و سپس با پدر در جنگل  پایان می یابد.در تیتراژ پایانی بلافاصله پس از پایان فیلم، نوشته ی تقدیمی فیلم از قول کارگردان پدیدار می گردد : تقدیم به بلوط زیبای ِ پیرم...پدرم .

همه داستان در این چرخه رخ می دهد: یک تراژدی انسانی درفضایی پر از نا امنی و با مرگ آگاهی ناگزیر قهرمان داستان،تلاش نومیدانه و بی فرجامش برای زندگی  درمیان دنیایی شکننده و مضمحل. که هر لحظه در حال فرو ریختن است. اوکسبال(javier Bardem)  ؛  یک دلال و کارچاق کن حرفه ای است که در شهربارسلونای اسپانیا از راه  به کارگماری مهاجران غیرمجاز چینی وآفریقایی امرار معاش می کند او همچنین از توانایی ارتباط با مردگان برخوردار می باشد. از زنش "مارامبرا" (mareicel Alvarez )- که دچار افسردگی و اعتیادبه الکل بوده وروزگارش را به بی بند و باری می گذراند - جدا شده و سخت نگران آینده ی دو فرزند ش است  واز صمیم قلب به آنها عشق می ورزد .

او در آغاز فیلم در می یابد که مبتلا به سرطان است وچند ماهی بیشتر زنده نخواهد ماند. لذا می خواهد در فرصتی که برایش باقیمانده سر و سامانی به زندگی اش ببخشد اما بدیهی است که نمی توند شرایط موجود را تغییر دهد.او دوباره همراه با مارامبرا و بچه ها زیر یک سقف گرد می آیند تا آب رفته را به جوی بازگردانند اما نمی شود. زندگی با کسب و کاری که هر دم سخت تر می گردد و زنی افسرده که خطاهای پیشینش را تکرار می کند همراه با دختر کوچک غمگین و پسر کوچولویی که از اضطراب شبها جایش را خیس می نمایدو مرگ که با هر نفس پیشتر می آید.... "اوکسبال" درمی یابد که گریز و گزیری از مرگ ندارد و این را نیز می داند که "مارامبرا" زنی نیست که بتواند پس از مرگش از بچه هایش نگهداری نمایداما ترتیب بستری شدنش را در آسایشگاه می دهد و از پای نمی نشیند.

او تا آخرین نفس را با مسئولیت پذیری زندگی می کندو همین زیباست چرا که ارزش آدمی به میزان درک و پذیرش مسئولیت است و" انسان تجسد وظیفه است ".در جایی از فیلم "مارامبرا"به نقل از دحترش خوابی را تعریف می کند که گویای واقعیت زندگی  "اوکسبال" و خانواده اش می باشد: -آنا یه خواب دیده بود که واسم تعریف کرد: «تو اومده بودی خونه و اتاق خواب پر از شن بود،مثل یه تپه که تا سقف رو گرفته بود،...تو رفتی روش و شروع کردی به کندن ،ازت پرسید که "ماتئو" کجاست؟...گفتی که نمیدونی...ولی همش فکر می کرد که اون زیر شنها دفن شده بود....»

Peter Bradshawاز "Guardian"​​می نویسد: «سلامت روانی، اعتماد به نفس و  زبان خاص سینمایی ایناریتو  از عواملی است که Biutiful را تماشایی کرده اند. » کرک هانیکات " Kirk Honeycutt" از" Hollywood Reporter" فیلم را  یک شعر باشکوه غمگنانه با مضمونهای  احساسی چون  عشق ، پدربودن و گناه  نامید و درباره بازی باردم نوشت که او حق بازیگری را به صورت کامل و عالی ادا کرده است .

برتری فیلم انجا مشخص می شود که در سه حیطه تکنیک ، محتوا و بازیگری می درخشد و به نظر می رسد آقای ایناریتو  و دستیارانش در ساخت فیلم با دقت و وسواس کار کرده اند تا آنجا که ای.او.اسکات از نیویورک تایمز A.O. Scott from the New York Times""درینباره نوشت:«... هر نمای فیلم آگنده است از از جزییات عاطفی و اجتماعی».

دیالوگ ها در خدمت به فضای نمایشی فیلم Biutiful

دیالوگ های فیلم بسیار دقیق وحساب شده نوشته شده اند و در خدمت به فضای دراماتیک فیلم در آمده اند: -تو بچه ها رو از من بیزار کردی

-نه مارامبرا، خودت اینکار رو کردی

-بچه ها به من نیاز دارن

-اونها نمی تونن آخر هر هفته رو با یه بابای جدید از خواب پاشن.... 

چرا Biutiful و نه Beautiful؟

نام فیلمBiutiful که نگارش تعمدی وغلطی از واژه ی Beautiful  و به معنای" زیبا "می باشدنیز قابل تامل و تفکر برانگیزاست .این نام اشاره به بازنمود نگرش "اوکسبال"  دارد که در خلال فیلم  و در گفتگوی او ودخترش" آنا "(hanaa Bouchaib) به بیان می آید: -بابا، املای  کلمه "زیبا " چجوریه؟ -همونطور که خونده می شه -چجوری؟ زی _ با با دیدن این سکانس بعه یاد آهنگ تیتراژ پایانی فیلم سایه خیال با یازی زنده یاد حسین پناهی افتادم  که به گونه ای تاکید بر همین باور دارد.با هم بخوانیم.زیباست:

خوشا به حال لک لکا که عشقشون قاف نداره ...

مرگ آگاهی تراژیک

آنچه فیلم راتاثیرگذار می سازد موضوع  رودر رویی شجاعانه  قهرمان داستان با مفهوم مرگ است که گویی بالحظه لحظه زندگی اکسبال  پیوند دارد مهم این است که او تسلیم نمی شود.مرگ در جای جای  فیلم اخطار می شود : اگاهی ازاینکه مدت زمان زیادی زنده نمی ماند، مرگ پدرش در مکزیک و تحویل گرفتن جنازه و سوزاندنش ،اشاره نمادین به مرگ جغد ها در آغاز و پایان فیلم ، سخن گفتن اکسبال با مردگان ،ساخت و ساز در فضای گورستان،مرگ کارگران غیر مجاز چینی در اثر گازگرفتگی.

شاید همه این نشانه ها  ذهن مخاطب را درباره موضوع مرگ به خود مشغول سازد. کارگردان فیلم درینباره  می گوید:  « Biutiful برای من بازتاب  حضور کوتاه و بی اعتبار آدمی  در زندگی است .بودن ما در متن زندگی چون سوسو زدن ستاره ای است به خاموشی و مرگ نزدیک می شود.تاکنون به مرگ خودم     اندیشیده ام. اینکه پس از مرگ به کجا می رویم ،یا هنگامی که می میریم به خاطره دیگران تبیل می شویم....یک مرد چه کاری درروزهای واپسین عمرش انجام می دهد؟چگونه خود را به زندگی یا مرگ می سپارد؟.... با این وجود از زمانی که ساخت فیلم آغاز شد من هرگز علاقه نداشتم که فیلمی درباره مرگ بسازم اما این فیلم نشانگرواکنش ما نسبت به زندگی است هنگامی که به ناگزیر آن را از دست می دهیم .

موسیقی زیبا Biutiful

گوستاوو سانتالالا(GUSTAVO SANTAOLALLA) آهنگساز،خواننده ، تنظیم کننده  ، تهیه کننده ، گیتاریست ،  کاشف استعداد ، مدیر کمپانی ضبط موسیقی و یک شرکت چاپ و نشر هم وطن کارگردان و سازنده موسیقی متن هر سه فیلم  آقای ایناریتو می باشد که جایزه اسکار بهترین موسیقی متن برای فیلم بابل را نیز از ان خود نموده است .گفتنی است که گوستاوو سانتالالایک پیش از این نیز برنده اسکار برای بهترین موسیقی متن برای فیلم  کوهستان بروکبک (2006) شده بود. اما موسیقی فیلم همراه با مولفه های روایی و احساسی خودمی خواهد گویای دنیای پر تضاد و چالش درونی شخصیت فیلم  باشد .گوستاوو سانتالالادر  Biutiful موسیقی عمیق و تاثیر گذار  ارایه می دهد.

موسیقی که از یکسو امید را بشارت می دهد و از یکسو  بر دلهره حاکم بر شکست ها و نومیدی ها غمگساری می نماید..ساز اصلی در این موسیقی گیتار که در پایان به پیانو و سازهای زهی می انجامد. فراموش نکنیم گیتار ساز مورد علاقه آهنگساز نیز می باشدو این ساز به شدت به سبک و سنت  موسیقی آمریکای جنوبی و اسپانیا وفادار است. موسیقی Biutiful موسیقی آرام و بی شتاب است با دو رویکرد : یکی روایت حال اکسبال است در چالش هایش و دیگری  به منزله راوی سرنوشت است که هم گام با زندگی و بی توجه به  تدبیر و تلاش هاو خواست های  آدمیان می اید و کار خودش را می کند و می گذرد و همه آرزو ها و امید ها و داشته و نداشته های آنان را آرام آرام می بلعد  و آنچه باقی می گذارد فرصتی اندک است برای جوان تر ها تا نوبت شان برسد...

خاویر باردم غول زیبای سینما

ایناریتو می گوید که از همان آغاز نوشتن فیلمنامه خاویرباردم  را برای ایفای نقش "اوکسبال" در نظر گرفته بود:   « نگارش    Biutiful در یک صبح سرد پاییز در سال 2006 آغاز شد و من سه سال آینده زندگی ام را با "اوکسبال" گذراندم .... هیچ کس دیگر نمی توانست چون باردم شخصیت "اوکسبال"را زنده کند» این  نقش آفرینی جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره سینمایی . معتبر "کن" را در سال2010 و چند جایزه معتبر دیگراز محافل سینمایی را  از آن خاویرباردم نمود. خاویر باردم در مصاحبه رادیویی NPRبا دیویس " Dave Davies" توضیح داد  که با شخصیت اوکسبال بخوبی  ارتباط برقرار کرده  چرا که ازکنش های  شخصیت های پر تناقض لذت می برد.«...شما برای آنکه شخصیت یک  فرد معمولی  را که در شرایط  عجیب و غریب  و با دشواری و چالش رو در روست ارایه دهید مجبور نیستید از یک کلیشه تکراری  پیروی کنید .برای اینکار شما باید واقعا به درون  قلب این مرد  برویدو بکوشید که که پنج ماه با او زندگی کنید .این آانچه بود که در آفرینش نقش اوکسبال برای من رخ داد. »او کنشهای موجود در شخصیت  اوکسبال را به شیرجه رفتن به درون اقیانوسی از شک و  ترس مانند نمود. باردم در مصاحبه ای دیگراضافه کرد من این نقش را بازی کردم چون بازیگری حرفه ی من است اما می دانم آنچه که ارایه دادم بخشی از ژرفای وجودم بود ، فکر می کنم این نقش واقعا نزدیک به من بود. "   بازی او بسیار قوی و موثراست تا آنجا که راجرایبرت  "Roger Ebert"   متقد  معروف  نوشت :"«حضور باردم در فیلم برایم جالب بود آنچنان که درگیر همدردی با  نقش بسیار انسانی او شدم.»خاویر باردم چنان در قالب  نقش Uxbalفرو رفت که  "شان پن" بازیگر بزرگ هالیوود بازی  او را در این فیلم با بازی "مارلون براندو" در "آخرین تانگو در پاریس"مقایسه کرد.

در این فیلم چهره خسته "اوکسبال" با آن نگاه های نومیدانه حکایت از شبحی سرگردان دارد که در چنبره برزخی جانگداز گرفتار آمده و چونان جنگاوری زخمی پنجه در انداخته در پنجه های سرنوشت .مردیکه  تا اخرین لحظه و واپسین نفس ستایشگر زندگی باقی می ماند.  "  Steve Pon"  در نقدی درباره فیلم نوشت :« بازی قدرتمندانه باردم در  Biutiful موجب  استقبال چشمگیرمردم در بسیاری از کشورها از جمله فرانسه  و انگلستان ازین فیلم گشته است.»

  امابه راستی چه چیزدر این فیلم زیباست؟

"سامرست موام"  در داستان  "طلسم" می نویسد :« ...نکبت و بدبختی غالبا انسان را لئیم و کینه جو بار می آورد.»؛ "ژوزه ساراماگو" نیز در رمان "کوری" بر این باور است که : «...هنگام ناراحتی مفرط و وقتی اسیر درد و پریشانی هستیم جنبه حیوانی شخصیتمان بارز تر می شود..»

اوکسبال کسی نیست که در رو در رویی با شرایط ناخوشایند موجود به سیاق شخصیت های مایوس داستان های فلسفی خودکشی کند  ویا همانند قهرمانان یکه بزن  سینما عصیان کرده و شهر را به هم بریزد. او داخل بازی است- بازی هرچند ناعادلانه -اما قواعد بازی را برهم نمی زند.او می خواهد وضعیت موجود را به وضعیتی مطلوب تغییر دهد و این باید نخست در رفتار خود اوکسبال دیده شودبنابراین زنش را دوباره به خانه فرا می خواند  ،می خواهد در برنامه غذایی و تفریح  بچه ها بهبود ایجاد کند ، برای هزینه های پس از مرگش پول جمع میکند، به پلیس رشوه می دهد ،برای گرم کردن  استراحتگاه کارگران غیر قانونی  اقدام میکند ، به زن یکی از کارگران سنگالی که بازداشت شده با پول و سرپناه کمک می کند و... اما هردقیقه که به پایان تماشای فیلم نزدیک می شویم اوضاع برایش پیچیده تر و دشوار تر می گردد. شایدنگاه غمخوارانه ی "اوکسبال"   به آدمیان پیرامونش (زنده و مرده )چه  زنی که به او خیانت کرده و چه  زنی که مهاجر غیر قانونی است و پناهی ندارد وچه کارگران غیر مجازی که با کمترین دستمزد تن  به زندگی و کار در بدترین شرایط داده اند تا عشق پدرانه ای که به فرزندان دلبندش نثار می نمایدبدون شائبه و تشریفات اضافی  و پذیرش بی قید و شرط آن همانگونه  که هست دلیل نام گذاری فیلم باشد. زییایی همانطور که وجوددارد نه آنطور که تعریف می شود این نگرش زیبا –هرچند قوانین حاکم آن را غلط بداند و در فرهنگ لغت وقواعد موجود به گونه ی دیگر تعریف شود- به دوست داشتن آدم ها در هر شرایطی  و میل دردناک به بقا درکشاکش سهمناک مرگ  و زندگی می انجامد که سخت زیباست...دقت کنید که نوشته ام سخت زیبا!


شاید نقطه ی برجسته فیلم همین باشد که چگونه می شود مردی در قهقرای نکبت و نگون بختی وشکست های پی در پی و بیماری مهلک وفقرو رخداد های جانگدازی که  بروزهرکدامشان کافیست که یک زندگی را فلج کند تاب می آورد وبه  مبارزه را ادامه می دهد ؟ اوکسبال هم از مرگ می ترسد و دوست ندارد بمیرد .

او حتابه اینکه کهکشان ها یا نیرویی برتر  اجاره خانه اش را بدهند یااز بچه هایش حمایت کنند مشکوک است .پس به کدام نجات  دلبسته است ؟ به کدام امید؟آیا عشقی که به فرزندانش دارد او را سر پا نگه میدارد؟ ممکن است اما تعهد به خانواده و عشق به فرزنداز مبانی  اخلاقی بر می آید که در اثر فشار های اجتماعی و فقررنگ می بازد. آیا گرایش های ماورایی و توانایی ارتباط با مردگان " اوکسبال " او را در برابر ناکامی ها و مصائب پایدار ساخته ؟خود کارگردان می گوید: « شاید حق با کوروسوا بود هنگامی که گفت رویاهای فرامادی ما از آن جهان  فقط یک توهم اند .» می خواهم به این نتیجه برسم که در این شرایط بحرانی و بی رحم  که بقول کارگردان« جهان از بسیاری چیزها دچار رنج  شده »و آدم هایش که  بخاطر مشکلات عشق و اخلاق و باورهایشان را زیر پا می گذارند؛ دیدن اوکسبال  یا آدم های چون او(هرچند انگشت شمار که چه  با تکیه بر اخلاق یا  عشق  یا توهم و چه باور های  ماورایی اخلاقی  یا مذهبی  شان ) چراغ امید را همچنان روشن می دارند غنیمت است. 


آبشخور: http://7thghoghnoos.blogfa.com

وب گاه رسمی فیلم Biutiful

ویکی پدیا

   IMDBوب گاه

وب گاه indiewire


برچسب‌ها: نقدفیلم زیبا 2010, Biutiful فیلمی سخت زیبا, نیما خسروی, Alejandro Gonzalez Inarritu, Biutiful, خاویار باردم, javier Bardem

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد