نگاه من

اندیشه -هنر۰ ادبیات

نگاه من

اندیشه -هنر۰ ادبیات

یک عاشقانه کوتاه در مسجد گوهر شاد مشهد!

 یک عاشقانه کوتاه در مسجد گوهر شاد مشهد!

در زمان مهدعلیا٬ ملکه گوهرشاد بیگم(۷۸۰ - ۹ رمضان ۸۶۱ ه‍.ق) معروف به گوهرشاد آغا که از اشراف زنان خراسان  و زنی بسیار نیکوکار، ثروتمند، ادب دوست، هنرپرور، باوقار، خردمند، بااحتیاط و باسیاست بود. او ملکه و همسر عین الدین شاهرخ تیموری(۸۰۷ – ۸۵۰ ه‍.ق/۱۴۰۵ - ۱۴۴۷ م) چهارمین پسر تیمورگورکانی  و یکی از جانشین او و از بزرگترین پادشاهان تیموری بوده، می گویند وروزی از روزها که گوهر شاد برای بازدید از میزان پیشرفت کار ساخت مسجد می رود دست بازیگوش باد زیبایی زن را آشکار می کند و کارگرجوانی که این منظره را می بیند  شیفته و عاشق او می شود و بر اساس داستان های عاشقانه ی قدیمی این عشق  صبر و طاقت از او می رباید تا آنجا که بیمارمی شود .

مادرجوانک  که احتمال از دست رفتن فرزند را جدى دید تصمیم گرفت جریان را به گوش ملکه گوهر شاد برساند .با ترس و شرمندگی به حضور گوهرشاد آمد و داستان را باز گفت.... گوهرشاد وقتی دلمویه مادر جوانک را شنید گفت ای زن برو و به پسرت بگو ازدواج با من دو شرط دارد ؛نخست آنکه مهر من چهل روز کار و اعتکاف شبانه روز ی توست در این مسجد تازه ساز . و شرط دیگر این است که من به شوهرم متعهدم اما اگر0 4شبانه روز از محل ساخت و ساز این مسجد خارج نشوی شاید از او طلاق ستانده و از آن تو شوم...می گویند جوان چنین کرد و 40 شبانه روز در ان مسجد بماند و عاشقانه و پاک خدمت و پرستش خدای به جای آورد  .

البته معلوم نیست  که پیشنهاد گوهرشاد به کارگرجوان از قصد سر باز کردن و فرستادنش پی نخود سیاه بود یا او هم با جوان بر سر مهر بوده و حاضر می شده از همسر شاه بودن دست بردارد....باری چهل روز به سر می رسد وگوهر شاد به جوانک پیغام می دهد که به نزدش بیاید؛ اما جوان نمی رود ....خود گوهر شاد به مسجد می آید و می گوید چه شده ؟ مگر پیمان بر 40 روز نبسته بودیم؟ دیگرمرا نمی خواهی؟  و جوان به لبخند سر فرود می آورد و میگوید: چهل روز پیش عاشق تو بودم و اکنون هم عاشقم اما عاشق عشق ....فکر  می کنم حالا به چیزی دل بسته ام که فراتر از من و تو ماست....از تو هم سپاسگزارم بانو که سبب این حال خوب شدی ...به نزد شوهرت بازگرد....نمی خواهم با وصال تو این حال خوب را تباه کنم ....

و می رود .

نیما خسروی

شهریور نود و یک

 

آبشخور:‌هفتمین ققنوس
http://7thghoghnoos.blogfa.com/post-128.aspx 
برچسب‌ها: نیما خسروییک عاشقانه کوتاه در مسجد گوهر شاد مشهدهفتمین ققنوس

نظرات 1 + ارسال نظر
رضا سه‌شنبه 21 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 10:19 ب.ظ

سلام
مطلب جالبی بود جناب خسروی.
موفق باشید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد