نگاه من

اندیشه -هنر۰ ادبیات

نگاه من

اندیشه -هنر۰ ادبیات

فوئنتس :نوشتن از عشق ، خاطره و مرگ

 



آثارمن همگی درباره هراس هستند.احساس جهانی آکنده از ترس.دلهره از اینکه چه کسی از در وارد می‌شود، چه کسی ما را دوست دارد، چه کسی را دوست داریم و چگونه به اشتیاق‌مان می‌رسیم.

کارلوس فوئنتس -نویسنده مکزیکی
(به اسپانیایی: Carlos Fuentes Macías
)

(۱۱ نوامبر ۱۹۲۸ – ۱۵ مه ۲۰۱۲) 
▬▬▬▬ஜ۩۞۩ஜ▬▬▬▬▬


کارلوس فوئنتس در ۱۱ نوامبر ۱۹۲۸ در پاناماسیتی به دنیا آمد. مادرش برتا ماسیاس ریواس و پدرش رافائل فوئنتس بوئه‌تیگر است. پدر وی از دیپلمات‌های مشهور مکزیک بود و از این رو کودکی اش در کشورهای مختلفی سپری شد.در سال ۱۹۳۶ خانواده اش در شهر واشنگتن دی سی اقامت گزید و این باعث شد که با زبان انگلیسی نیز آشنا شود.دوره ی متوسطه را در سانتیاگو،شیلی و بوئنوس آیرس گذراند.
در شانزده سالگی به مکزیک بازگشت و تا سال ۱۹۶۵ در آنجا بود.در مکزیکوسیتی به دانشگاه رفت و از دانشگاه ملی مکزیکو پایان نامه در رشته حقوق دریافت کرد.
سال ۱۹۸۸ منتقدی به او لقب چریک خوش‌پوش داد، مجله‌ای که این مطلب در آن چاپ شده بود متعلق به رفیق قدیمی فوئنتس یعنی اکتاویو پاز شاعر بود. پس از این اتفاق فوئنتس هرگز با پاز سخن نگفت و حتی در مراسم تدفین او در سال ۱۹۹۸ نیز شرکت نکرد.فوئنتس هشتادمین سال‌روز تولدش را در حضور برندگان نوبل ادبیات جشن گرفت. نویسنده‌ی بلندآوازه‌ی مکزیکی در مراسمی با حضور گابریل گارسیا مارکز و نادین گوردیمر - دو نویسنده‌ی برنده‌ی نوبل ادبیات - و فیلیپ کالدرون، رییس‌جمهور مکزیک و رهبران پیشین شیلی و اسپانیا، هشتادمین سال‌روز تولدش را جشن گرفت.
او در روز سه‌شنبه، ۲۶ اردیبهشت‌ماه، و در ۸۳ سالگی درگذشت.فوئنتس بر اثر مشکلات قلبی در بیمارستان جان سپرد. به گزارش خبرگزاری آسوشیتد پرس پزشک معالج فوئنتس اعلام کرد که وی دچار خونریزی داخلی شده بوده است.مرگ او توسط جولیو اورتگا، نویسنده زندگی‌نامه فوئنتس و استاد مطالعات اسپانیایی دانشگاه برآون، جایی که فوئنتس خود نیز سال‌ها در آن تدریس می‌کرد، تایید شد.فیلیپ کالدرون، رئیس جمهوری مکزیک،در پیامی به مناسبت درگذشت فوئنتس با ابراز اندوه عمیق از درگذشت وی از فوئنتس به‌عنوان نویسنده‌ای مکزیکی و در عین حال جهانی یاد کرد.

نویسندگی 

در ۲۹ سالگی نخستین رمان خود با عنوان «جایی که هوا صاف است» را منتشر کرد. آخرین رمان فوئنتس ولاد نام دارد که در زمان حیاتش به چاپ نرسید.فوئنتس درباره ی این رمان گفته بود که این کتاب داستان زندگی یک خون‌آشام است. ولاد از اقامت خود در اروپا خسته می‌شود و به مکزیکوسیتی سفر می‌کند.

سبک و شیوه 

فوئنتس با توجه به شغل سیاسی اش رویدادهای تاریخ معاصر و جهان سیاست را دستمایه داستان های خود قرار می داد و با سبک نگارشی ای که ویژه خود او بود هم زمان با ظهور دیگر نویسندگان مطرح اسپانیایی زبان نظیر ماریونا آزوئلا، خوآن رولفو و لائورا اسکیبل به ادبیات معاصر مکزیک جانی تازه بخشید و نام خود را در کنار نویسندگان نامدار اسپانیایی زبان همچون گابریل گارسیا مارکز و ماریو بارگاس یوسا قرار داد.کارلوس فوئنتس در لایه‌لایه آثار خود به بازگویی تاریخ مکزیک در آمیزش با تم‌های عشق، مرگ و خاطره پرداخته است. گفته می‌شود که وی مکزیک را در آثار خود خلق کرده است.
کارلوس فوئنتس در گفت‌وگو با مجله معتبر «پاریس ریویو» در شماره ۸۲ زمستان سال ۱۹۸۱ شیوه نوشتن خود را چنین توصیف می‌کند:

من نویسنده صبحگاهی هستم. از ساعت هشت و نیم شروع می کنم به نوشتن با قلم و تا ساعت دوازده و نیم ادامه می‌دهم و بعد می روم شنا سپس برمی‌گردم و ناهار می‌خورم و بعدازظهر کتاب می‌خوانم. بعد هم می‌روم پیاده‌روی تا برای نوشتن روز بعد آماده شوم. قبل از اینکه مشغول نوشتن شوم باید تمام کتاب را در ذهنم نوشته باشم. اینجا در پرینستون (فوئنتس در زمان مصاحبه در این دانشگاه تدریس می‌کرد) همیشه مسیری مثلثی شکل را پی می‌گیرم: به خانه انیشتین در خیابان مرسر می‌روم، بعد به خانه توماس مان در خیابان استاکتن و بعد به خانه هرمان بروچ. پس از دیدار از این سه خانه به خانه خودم می‌روم و وقتی به خانه می‌رسم شش تا هفت صفحه را که باید فردا بنویسم در ذهن دارم.اول با مداد می‌نویسم و پس از آن که حس کردم داستان آنجاست، آن را به کناری می‌گذارم. بعد دستنویس را تصحیح می‌کنم و خودم آن را ماشین می‌کنم و تا آخرین لحظه آن را اصلاح می‌کنم.وقتی داستان را روی کاغذ می‌آورم درواقع کار آن تمام شده است: نه صحنه‌ای از قلم افتاده و نه بخشی. دقیقا می‌دانم قرار است چه رخ بدهد ، کم و بیش همه چیز ثابت می‌ماند. در این مواقع درواقع عنصر غافلگیری را درون خودم قربانی می‌کنم.


فوئنتس معتقد بود آهنگ زندگی اکثر مکزیکی‌ها با مشکلات، خشونت و نارضایتی دائمی از وضعیت خود آمیخته است و او خواهان دمیدن قدرتی تازه در این آوای نحیف است.او می گفت که آثارش همگی درباره ترس هستند.احساس جهانی ترس از اینکه چه کسی از در وارد می‌شود، چه کسی ما را دوست دارد، چه کسی را دوست داریم و چگونه به اشتیاق‌مان می‌رسیم.
یکی از تم‌های غالب آثار فوئنتس سکس است، که هرازچندی برایش دردسرساز نیز شده است. رمان «پوست‌انداختن» او در اسپانیا «پورنوگرافیک، کمونیستی، ضد مسیحیت، ضد آلمان و طرفدار یهودیت» خوانده شد و اجازه انتشار نیافت. با این همه برای او سکس و تمام صحنه‌های پورنوگرافیک رمان‌هایش جز ادبیات هیچ معنای دیگری ندارد. در یکی از مصاحبه‌هایش می‌گوید: «سکس نیز مانند هر چیز دیگر در زندگی مسیری به سوی ادبیات است؛ بدون ادبیات، هیچ معنایی ندارد. من یک جانور ادبی هستم. برای من همه چیز به ادبیات ختم می‌شود.»

لیست کارهای فوئنتس 


رمان‌ها :
(۱۹۵۸) یک جای روشن و تمیز، La Región Más Transparente - Where the Air is Clear
(۱۹۶۱) آسوده خاطر، The Good Conscienc، ترجمهٔ محمد امین لاهیجی
(۱۹۶۱) آئورا، Aura (Fuentes)|Aura، ترجمهٔ عبدالله کوثری، نشر نی
(۱۹۶۲) مرگ آرتیمو کروز، The Death of Artemio Cruz، ترجمهٔ مهدی سحابی، نشر نگاه
(۱۹۶۷) پوست انداختن، A Change of Skin، ترجمهٔ عبدالله کوثری، نشر آگاه
(۱۹۶۷) مکان مقدس، Holy Place - Zona sagrada
(۱۹۶۹) تولد(کتاب)، Cumpleaños - Birthday
(۱۹۷۵) سرزمین ما، Terra Nostra
(۱۹۷۸) سر هیدرا، La cabeza de la hidra - Hydra Head، ترجمهٔ کاوه میرعباسی، نشر آگاه
(۱۹۸۰) آب سوخته، Agua quemada - Burnt Water، ترجمهٔ علی اکبر فلاحی، نشر ققنوس
(۱۹۸۰) خویشاوندان دور، Una familia lejana "Also known as" - Distant Relations، ترجمهٔ مصطفی مفیدی، نشر نیلوفر
(۱۹۸۲) Orquídeas a la luz de la luna
(۱۹۸۵) گرینگوی پیر، Gringo viejo - The Old Gringo، ترجمهٔ عبدالله کوثری، نشر طرح نو
(۱۹۸۷) Cristóbal Nonato - Christopher Unborn
Ceremonias del alba (۱۹۸۷) * The Campaign (۱۹۹۲) *

(۱۹۹۴) درخت پرتقال، The Orange Tree- El naranjo
(۱۹۹۵) Diana: the Goddess Who Hunts Alone- Diana o la cazadora solitaria
(۱۹۹۶)The Crystal Frontier - La frontera de cristal
(۱۹۹۶) A New Time for Mexico
(۱۹۹۹) The Years With Laura Diaz - Los años con Laura Díaz
(۱۹۹۹) لائور ادیاس، Los años con Laura Díaz - The Years With Laura Diaz، ترجمهٔ اسدالله امرائی، نشر کتابسرای تندیس
(۲۰۰۱) اینس، Inez - Instinto de Inez، ترجمهٔ اسدالله امرایی، نشر مروارید
(۲۰۰۳) The Eagle's Throne- La Silla del Águila
(۲۰۰۶) خانواده‌های خوشبخت، Happy Families- Todas las Familias Felices
(۲۰۰۸) La Voluntad y la Fortuna
داستانهای کوتاه 
Los días enmascarados ۱۹۵۴
Cantar de ciegos ۱۹۶۴
Chac Mool y otros cuentos ۱۹۷۳
Agua quemada ۱۹۸۳
Dos educaciones. ۱۹۹۱
Los hijos del conquistador ۱۹۹۴
La frontera de cristal. Una novela en nueve cuentos (The Crystal Frontier) ۱۹۹۵
کنستانسیا ترجمه عبدالله کوثری

Inquieta compañía ۲۰۰۴
Las Dos Elenas
تئاتر 
Todos los gatos son pardos ۱۹۷۰
El tuerto es rey ۱۹۷۰
Los reinos originarios ۱۹۷۱
ارکیده ها در مهتاب تر جمه مهدی موسوی* Orquídeas a la luz de la luna. Comedia mexicana. ۱۹۸۲

Ceremonias del alba ۱۹۹۰

آبشخور: هفتمین ققنوس

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد