«مرگ یزد گرد »:فیلمی که باید دید

«مرگ یزد گرد »:فیلمی که باید دید
نویسنده وکارگردان: استاد بهرام بیضایی

فیلم با یک جمله مشهورآغاز می شود " «...پس یزدگرد به سوی مرو گریخت و به آسیایی درآمد. آسیابان او را در خواب به طمع زر و مال بکشت...» تاریخ " و آنگاه روایت دیگری از ای

ن داستان با رسیدن چند نفر از لشگریان ساسانی بر سرجسدپادشاه آغاز می شود. 
در یک لوکیشن محدود چهارمتر در چهارمتری و با بازیگرانی که آنروزها معروف نبوده اند. از مهدی هاشمی و امین تارخ و علیرضا خمسه آنروزها جوان، و البته با بازی حیرت انگیز سوسن تسلیمی . بازی در بازی و نقشهاوبازیهایی که گولت میزنند و تماشاگر را به اشتباه می اندازند.
از لا به لای قصه،به آیین کهن ایران باستان آشنا می شویم و هنوز یک بازی تمام نشده بازی دیگری آغاز می شود .صحنه ها و بازی ها در حد فوق العاده. بعد آنرا مقایسه می کنم با فیلمهایی همسنش یا حتی فیلمهای همین امروز. 
مرگ یزدگرد یک فیلم فوق العاده است .بیضایی در مراسم «شب بیضایی» می گوید:«درست است که نسبت به بخشی از جامعه خشمگینم که ما را فقط می فرساید و پس می زند،اما اگر توانی در من هست از بخش دیگر همین جامعه هست که در آن ریشه دارم،بخشی که بهتر می خواهد،بیشتر می خواهد و شایسته ی بهتر از این است »


افسوس برای آثاری که باید ساخته می شد و نشد و به صورت ایده در ذهن بهرام بیضایی ماندند.

و در آخرین صحنه و دیالوگ فیلم وقتی فاتحان عرب سر می رسند تامثلا آسیابان و خانواده اش را از دست سپاهیان ساسانی نجات بدهند.
زن آسیابان ( سوسن تسلیمی) می گوید: اینک داوران اصلی از راه می رسند٬ شما را که درفش سپید بود این بود داوری ٬تا رای درفش سیاه آنان چه باشد.



نمایشنامه ی ِ مرگ یزدگرد - بهرام بیضایی

دریافت نسخه ی پی دی اف:
http://s1.picofile.com/file/6604999994/MargeYazdgerd.rar.html
آبشخور: هفتمین ققنوس