============= داغ ِ دل شده ام بیا! با ذهن ِ پُِر از پرواز و پرسش و پرنده گذشتم از مهتاب و برکه خاموش . کجا گمت کردم ؟ روی برگ های پاییز یا سفر پیدایش؟ چرا به یادت دلم گَُّر می گیرد؟ واژه هایم می سوزند و چشمه ها می جوشد از دو چشمم ؟ بی تو تا خود هزار مغاک وحشت؛ بی تو کودکی هستم که آغوشت برایش زندگی ست و لبخندت حسِ ِ ناب بهار در روز های پسین ِ زمستان . دستم را بگیر. عزیزکم. نیما خسروی آبشخور: هفتمین ققنوس
بی تو برایت سرودن