“بله، درک این مطلب که فروغی چرا نتوانست ۲۰ سال مجوز کار بگیرد بسیار سخت است. خواننده ای که به دلیل آزاد فکر کردن توسط ساواک ۲ سال ممنوع الصدا میشود و یدک کش لقب خواننده ملی ایران است. فریدون فروغی بازمانده نسلی است معلق که تا آخرین لحظه حیاتش برای اثبات حقیقت جنگید، مقابل شاه ایستاد، با وجود داشتن اقامت آمریکا، ایران را ترک نکرد و بیست سال به واقعیت فرصت داد تا خود را نمایان کند، ولی حیف… مرگ حق است ولی حق فریدون فروغی مرگ در تنهای نبود. فریدون فروغی با عشق بزرگ شد و همین عشق او را مثل شمع آب کرد. شاید اگر مثل سایر هنرمندان زمان خود پس از عدم دریافت مجوز کار ایران را ترک کرده بود حالا زنده بود یا هنگام مرگ وضعیت بهتری داشت. او موسیقی را با نواختن drums شروع کرد با یافتن استعداد خوانندگی در خود شروع به نواختن گیتار و به تدریج سازهای دیگر مانند پیانو نمود. روایات حاکی از اینست که نواختن ساز را بدون استاد آموخته و شعر گفتن را از پدرش به ارث برده بود. از سال ۴۶ با ایجاد گروه های کوچک موسیقی با خواندن موزیکهای غربی بخصوص بلوز وارد عرصه هنر شد (او از مریدان ری چالرز بود.” (زاده نهم بهمن ۱۳۲۹ هجری خورشیدی در تهران – درگذشته سیزدهم مهر ۱۳۸۰ هجری خورشیدی)، آهنگساز، نوازنده (گیتار، پیانو، درامز)، شاعر و خوانندهٔ ایرانی. او از خوانندگان مشهور موسیقی پاپ ایرانی است. کودکی و نوجوانی او در سال ۱۳۳۵ و در شش سالگی، تحصیل را آغاز کرد و عاقبت درسال ۱۳۴۷ مدرک دیپلم علوم طبیعی را گرفت و پس از آن دیگر تحصیل را رها کرد. وی موسیقی را بدون داشتن استاد و با توجه به علاقهای که به موسیقی راک و مخصوصاً آثار ری چارلز داشت، با تمرین میآموخت. دههٔ چهل و اجرا در کافهها درسن ۱۶ سالگی، با همراه ساختن گروهی نوازنده با خود موسیقی را به صورت جدی شروع میکند و در مکانهای مختلف به اجرای ترانهها وآهنگهای غربی معروف در آن روزگار و به خصوص موسیقی بلوز میپردازد و تا سن ۱۸ سالگی فعالیت خود را به همین صورت ادامه میدهد. در این دوران است که پس از یک شکست عاشقانه، مدتی از موسیقی دست میکشد، اما پس از این مدت کوتاه کنارهگیری، درسال ۱۳۴۸ صاحب کلوب شبانه کازابای شیراز از فروغی و همراهانش برای اجرا در آن مکان دعوت میکند[۱] (در [۲] زمان سفر فروغی به شیراز و همکاریاش با کازابا، اوایل دههٔ پنجاه و همزمان با انتشار موسیقی فیلم تنگنا مشخص شدهاست که به احتمال نزدیک به یقین صحیح نیست). در اواخر دهه چهل، او به خوانندهٔ بلندآوازهٔ کلوپهای شبانه تهران قدیم و ستارهٔ صحنهٔ کافههای معروفی چون مارکیز و کاکوله بدل شد. دههٔ پنجاه و شهرت درسال ۱۳۵۰، خسرو هریتاش، کارگردان فیلم آدمک در تلاش برای پیدا کردن خوانندهای تازه نفس بود که فریدون فروغی، به او معرفی میگردد و با یک بار زمزمه کردن ترانهها، خسرو هریتاش متوجه میشود که شخصی را که به دنبالش بوده، یافته است. در نتیجه، دو ترانه به نامهای «آدمک» و «پروانهٔ من» را با موسیقی تورج شعبانخانی و اشعار لعبت والا، برای فیلم هریتاش اجرا میکند. پس از اکران فیلم، صفحههای ۴۵ دور این دو ترانه، درصفحهفروشیهای معروفی چون آل کوردوبس، پاپ،دیسکو، بتهوون، و پارس عرضه میگردد. این دو ترانه گل میکند و بر سر زبانها میافتد و فریدون فروغی به شهرت میرسد. گرچه در آن زمان به او خرده میگرفتند که صدای فرهاد را تقلید میکند، اما همین باعث شد تا دیگر زیر سایه نام خوانندهٔ محبوبش ری چارلز قرار نگیرد. بعدازگذشت مدتی فرشید رمزی – کارگردان نمایش تلویزیونی شش و هشت – با فریدون فروغی قرارداد میبندد و فروغی درسال ۱۳۵۱ بعداز پنج سال مشابهخوانی آثار ری چارلز را کنار میگذارد. این همکاری باعث تولد آثاری چون “زندون دل” و “غم تنهایی” میگردد که اولی، فروغی را تبدیل به هنرمندی صاحب سبک میکند. فتنهٔ چکمه پوش ساختهٔ همایون بهادران دومین فیلم سینمایی بود که فروغی در سال ۱۳۵۱ برای تیتراژ آن ترانهای را به همین نام اجرا کرد. درهمین سال توسط یکی ازدوستانش با گلی فتورهچی آشنا میشود و با او ازدواج میکند. سال بعد تنگنا ساختهٔ امیر نادری با ملودیهای شورانگیز و تکاندهندهٔ منفردزاده، صدای فروغی را بر تیتراژ داشت. در همان سال – ۱۳۵۲ – چندین ترانه را اجرا میکند که شاخصترین آنها نماز (یا نیاز به روایت ساواک!) است، با شعری از شهیار قنبری و موسیقی منفردزاده؛ ترانهای که منجر به بازخواست هر سه نفر از طرف ساواک میگردد. او ترانهٔ هوای تازه را در همین سال در برنامهٔ تلویزیونی رنگارنگ اجرا میکند و همچنین در همین سال است که به درخواست فرزان دلجو ترانهای را برای فیلم یاران (با بازی و کارگردانی دلجو) اجرا میکند. درسال ۱۳۵۳، فروغی به علت عدم تفاهم با همسرش از وی جدا میشود. در همین سال ترانهٔ همیشه غایب را با شعری از شهیار قنبری، موسیقی «ویلیام خنو» و تنظیم واروژان اجرا میکند (این ترانه، پیشتر با شعری از ویلیام خنو و با نام ماهی خسته اجرا شده بود). او که رفته رفته، به هنرمند باتجربهای تبدیل میشد، اقدام به جمعآوری آثار خود مینماید و اولین آلبوم خود را با نام زندون دل به بازار عرضه میکند. درسال ۱۳۵۶، پس ازاعلام فضای باز سیاسی توسط رژیم، فروغی بعد از دو سال ممنوعیت کاری، سومین آلبوم خود را با نام سال قحطی به بازار عرضه میکند. در بهمن ماه همین سال، پدرش در اثر بیماری ذاتالریه از دنیا میرود. انقلاب و یار دبستانی بعداز انتشار این کاست، درسال ۱۳۵۹، فروغی ترانهٔ بار دبستانی را برای فیلم از فریاد تا ترور به کارگردانی منصور تهرانی اجرا میکند که در تیتراژ فیلم استفاده میشود. در حالی که هنوز هیچ منع رسمیای برای فعالیت فروغی اعلام نشده بود، به تهرانی خبر میدهند که باید صدای فروغی را از تیتراژ فیلماش حذف کند. در نتیجه جمشید جم خواندن این ترانه را به عهده میگیرد. این ترانه بسیار مطرح و معروف میشود و حتی امروزه بهعنوان نمادی از مبارزه ارزشی خاطرهانگیز دارد. در همین زمان است که زمزمههایی در مورد ممنوعیت فعالیت فروغی شنیده میشود. او در همین سال ترانهٔ کوچهٔ شهر دلم را میخواند. دههٔ شصت و بعد درسال ۱۳۶۰ چندترانهٔ خودرا همراه باچند ترانه از کوروش یغمایی درآلبومی با عنوان سُلٰ جای میدهد و طی سالهای ۶۰ و ۶۱، آهنگ چهار قسمتی چرا نه؟ رامیسازد و اجرا میکند. در همین سالهاست که فعالیت او ممنوع میشود. در اسفندسال ۱۳۷۲ با سوسن معادلیان آشنا میشود و در خرداد ۱۳۷۳ باهم ازدواج میکنند. ازدواج، موجب تحولی مثبت در او میشود و دوباره فعالیت خود را از سر میگیرد؛ شعر میگوید، آهنگ میسازد و شروع به تدریس مینماید. در اسفندماه سال ۱۳۷۷ موفق به برگزاری کنسرتی در تالار حافظ دانشگاه کیش میشود. پس از ۴ روز برگزاری کنسرت در کیش، به تهران میآید. علیرغم درخواستهایی که از شهرستانهای دیگر برای برگزاری کنسرت ارسال میشود، با برگزاری آن در شهرستانهای دیگر موافقت نمیشود و فروغی درتابستان ۷۸ و پائیز ۷۹ دوباره به کیش باز میگردد و به اجرای برنامه در هتل آنای کیش میپردازد. در فروردین سال ۱۳۷۹ به پیشنهاد حمیدرضا آشتیانی پور (کارگردان) و به امید اخذ مجوز، «می تراود مهتاب» را با شعری از نیما یوشیج برای فیلم دختری به نام تندر میخواند اما شرایط تغییری نمیکند. گرچه ترانهٔ فروغی در انتهای فیلم در جشنوارهٔ فجر پخش میشود. پیش از این هم کیومرث پوراحمد نمیتواند مجوز حضور او را بهعنوان بازیگر برای پروژه فیلم گل یخ (که داستان آن در باره زندگی یک خوانندهٔ محکوم به سکوت بود) بگیرد.
فریدون فروغی در روز جمعه، سیزدهم مهر ماه ۱۳۸۰ در منزلش در تهرانپارس درگذشت. او را در روستای قرقرک اشتهارد کرج در کنار برکهای کوچک، در سایهٔ کوهی بزرگ و در آرامشی که سالها انتظارش را میکشید به خاک سپردند. شهریار قنبری در مورد مرگ او میگوید: «فریدون فروغی را فراموشی و خاموشی کشت».
بخشی از وصیت نامه فریدون فروغی:
بگویید بر گورم بنویسند :زندگی را دوست داشت ولی آن را نشناخت ، مهربان بود ولی مهر نورزید ، طبیعت را دوست داشت ولی از آن لذت نبرد، در آبگیر قلبش جنب و جوشی بود ولی کسی به آن راه نیافت ، در زندگی احساس تنهایی می نمود ولی دل به کسی نداد زنده بودن را برای زندگی دوست داشت نه زندگی را برای زنده بودن ( روانش شاد)
آلبومها
تنگنا آلبوم تکترانهای برای موسیقی فیلم تنگنا. • ناشر: نامشخص. • سال نشر: ۱۳۵۲٫ • ترانهها :۱٫ . تنگنا.
زندون دل
• ناشر: ترانه. • سال نشر: ۱۳۵۳٫ • ترانهها : ۱٫ . گرفتار ۲٫ . هوای تازه ۳٫ . خاک ۴٫ . قاصدک ۵٫ . قوزک پا ۶٫ . تنگنا ۷٫ . نیاز (نماز) ۸٫ . ماهی خسته من ۹٫ . زندون دل ۱۰٫ . غم تنهایی ۱۱٫ . دیوانه من ۱۲٫ . آدمک۱۳٫ . همیشه غایب
یاران
• ناشر : • سال انتشار: ۱۳۵۴٫ سال قحطی • ناشر :• سال انتشار: ۱۳۵۶٫
بتشکن
• ناشر: • سال انتشار: ۱۳۵۷٫ فریدون فروغی در آغازی نو همچنین با عنوان دو تا چشم سیاه داری شناخته میشود. • ناشر: ترانه. • سال انتشار: ۱۳۵۸٫ • ترانهها : ۱٫ . قریه ۲٫ . سال قحطی ۳٫ . حقّه ۴٫ . دوتا چشم سیاه داری ۵٫ . طلوع خونین ۶٫ . طاهره ۷٫ . شیاد۸٫ . تنگنا
فتنهء چکمه پوش
• ناشر: نامشخص. • سال نشر: • ترانهها: ۱٫ . پروانهٔ من ۲٫ . فتنه چکمه پوش ۳٫ . مرد غریب ۴٫ . اشک حباب ۵٫ . روسپی ۶٫ . کوچه شهر دلم ۷٫ . بت شکن ۸٫ . یار دبستانی من ۹٫ . دچار ۱۰٫ . یا علی ۱۱٫ . یاران ۱۲٫ . چرا نهاجرا: در سال ۱۳۵۱ برای فیلم فتنه چکمه پوش به کارگردانی همایون بهادران.(نویسنده سال اجرا و نام کارگردان فیلم: مسعود)
ترانهشناسی
نام اثر، آهنگساز، ترانه سرا
• آدمک، تورج شعبانخانی، لعبت والا. • پروانهٔ من، تورج شعبانخانی، لعبت والا. • فریادرس، اسفندیار منفردزاده، فرهاد شیبانی. • ماهی خسته، ویلیام خنو، ویلیام خنو. • شیاد، فریدون فروغی، فرهنگ قاسمی. • فتنهٔ چکمه پوش، حسین واثقی، مسعود هوشمند. • قریه، فریدون فروغی، فریدون فروغی. • یاران، فریدون فروغی، ایرج جنتی عطایی. • هوای تازه، فریدون فروغی، فریدون فروغی. • کوچهٔ شهر دل، کورش یغمایی، حسین نجفیان. • طاهره، فریدون فروغی، طاهره قرةالعین. • سال قحطی، فریدون فروغی، مسعود امینی. • مردن شاپرکها، بابک افشار، (؟). • حقه، فریدون فروغی، فرهنگ قاسمی. • گرفتار، حمد شمس، فرهنگ قاسمی. • خاک، فریدون فروغی، مسعود امینی. • غم تنهایی، ویلیام خنو، آرش. • زندون دل، ویلیام خنو، ویلیام خنو. • نماز، اسفندیار منفردزاده، شهیار قنبری. • مرد غریب، فریدون خشنود، (؟). • دو تا چشم سیا، بیژن مفید، بیژن مفید. • همیشه غایب، ویلیام خنو، شهیار قنبری. • رزمندگان، برگرفته از آهنگی غربی، فرهنگ قاسمی. • قوزک پا، فریدون فروغی، مسعود امینی. • روسپی، جهان شمس، فرهنگ قاسمی. • طلوع خونین، موسیقی فیلم جانی گیتار، فرهنگ قاسمی. • یار دبستانی، منصور تهرانی، منصور تهرانی. • اشک حباب، (؟)، (؟). • خواب گل سرخ، قطعهٔ Let it be از گروه بیتلز، فرهنگ قاسمی”آبشخور: هفتمین ققنوس