⬛مرد تنهای شعر و گیتار
برای فرهاد مهراد
مرد تنهای شعر و گیتار
درهفته های خاکستر!
صدا ،
تنها صدامی رسید
از پس کوچه های زخمی شب
در آوار برف سنگینی که بر روح نشسته بود.
ای شبانه هایت ،
بهانه ی بغض هایم از کوچ بنفشه ها !
اگر بهار هم می شکفت
آیینه های خسته
مست نجواهایت بودند
که می خواندبه گوش عصیان
از شکوه رعد !
پایان شب سیه سپید نبود
و روزگار سخت بلعید
سرنوشت ما !
زمستان را با تو سر کردم
و هم صدای تو گم شدم در شب تیره
تا آواز محزون مرغ سحر
که خواند بی دمیدن آفتاب.
و خون
فطره
قطره
از گلوی تاریخ چکید
و آب
چکه
چکه
از سقف خانه
که پر بود از ترانه های تو .
زادروزت زخم کهنه آزادی!
«مرد تنها»ی شعر و گیتار !
نیما خسروی
29 دی 94
زادروز فرهاد مهراد
مجله فرهنگی و هنری هفتمین ققنوس
به کانال تلگرام من بپیوندید: