-
️باتو
یکشنبه 22 فروردینماه سال 1395 13:23
️باتو شب هرچه طولانی، در کنارت تابم هست. و خیابان خستگی اگر صد هزار بار می ارزد به باتو پیمودن. زندگی یک کلام! می گذرد با تو خوش! # نیماخسروی به تلگرام من بپیوندید: https://telegram.me/nimaphonix
-
بهاریه : نیماخسروی
یکشنبه 1 فروردینماه سال 1395 07:54
بهار،هوای پاکی که با لذت می بلعی، باران نرمی که بر گونه ات بوسه می زند ،هفت سین ، سبزه وسیب ،سنبل و سیر ،سنجد و سکه ماهی قرمز ، آینه، در کنار خانواده بودن ،و خاطره .....40 سال بر می گردم به خاطره، پدر سی و چند ساله است ،در خانه عود می سوزاند و من 5 ساله با رخت و لباس نو پای سفره هفت سین زیبایی که مادربا مهربانی تدارک...
-
سور چهارشنبه ی آخر سال ....
چهارشنبه 26 اسفندماه سال 1394 16:57
در حوالی فروردین هوا آکنده ازبوی دود و باروت پیچیده با غریو ترقاتروق که می آشفت خواب سنگین زمستان آسمان مبهوت ستاره بازی شهر خرناس می کشید . و چند تن در پی چند تن دیگر می دویدند ، باور کنید جنگ نبود ! تنها اندکی شادی خیابانی در سور ممنوع چهارشنبه ی آخر سال .... # نیما_خسروی 25 اسفند 94 به تلگرام من بپیوندید :...
-
بر بال موسیقی آخرین سروده ی نیما خسروی
یکشنبه 16 اسفندماه سال 1394 18:28
بر بال موسیقی گوش سپار! به بلبلی سرمست که می پرد از شاخه ی نت به شاخه آهنگ می برد دلت ! تجربه کن! پرواز را با ترنم ابر و نسیم و آسمان ، و ببین چقدر سبک چقدر رهایی در آغوش ترانه . هم بال چکامه پریدن انسان شدن و نان و آزادی وشادی را برای همه خواستن. بشنواعجاز آفریدگار نغمه گان زیبایی! تا بیامیزد با اکسیر تنهایی ، آواز...
-
مردی که با پایش سخن گفت!
یکشنبه 2 اسفندماه سال 1394 12:38
سال ها بردوش کشیدی جان و تنم اکنون آواری بر شوق رفتنم مردگفت با پایش بر صندلی چرخ دار... نیماخسروی سوم اسفند 94 به تلگرام من بپیوندید: https://telegram.me/nimaphonix
-
نوستالژی های من:بگذار از کودکی اش لذت ببرد!
یکشنبه 11 بهمنماه سال 1394 18:31
نو ستالژی های من : بگذار تا دلش می خواهد از کودکی اش لذت ببرد! ... یادم هست پسرم آرین سه چهار سال بیشتر نداشت. هر گاه به جایی می رفتیم که چاله ای بود و آب در آن جمع شده بود دوست داشت که جفت پا بپرد وسط چاله آب ! آخ که چقدر از شنیدن صداو مشاهده پاشیدن آب به اطراف کیف می کرد ! همسرم همیشه با من دعوا داشت که چرا مواظب...
-
معجزه
پنجشنبه 8 بهمنماه سال 1394 11:57
معجزه زنده کردن مرده نیست! گاه ابری به شکلی شگفت در پرده آسمان ببرد نگاهت یا لبخندت دلم ! #نیما_خسروی 8بهمن94 ■ مجله فرهنگی و هنری هفتمین ققنوس به کانال تلگرام من بپیوندید: https://telegram.me/nimaphonix معجزه زنده کردن مرده نیست! گاه ابری به شکلی شگفت در پرده آسمان ببرد نگاهت یا لبخندت دلم ! #نیما_خسروی 8بهمن94 ■...
-
اثرجادویی تصویرهای سیاه و سپید
سهشنبه 6 بهمنماه سال 1394 13:26
اثرجادویی تصویرهای سیاه و سپید چیست جادوی تصاویر سیاه و سپید که جان آدمی را برمی انگیزد؟ ■آیا تاکنون به این موضوع اندیشیده اید که چرا عکس های سیاه و سپید اینقدر جالب توجه و تاثیر گذارند؟ چرا همواره کششی به گذشته داشته و با خود خاطره و نوستالژی به همراه دارند؟چرا بیشتر غمگین اند؟ چرا اشک های عکس های سیاه و سپید...
-
مرد تنهای شعر و گیتار,( برای فرهاد مهراد,) سروده نیماخسروی
سهشنبه 29 دیماه سال 1394 19:09
⬛ مرد تنهای شعر و گیتار برای فرهاد مهراد مرد تنهای شعر و گیتار درهفته های خاکستر! صدا ، تنها صدامی رسید از پس کوچه های زخمی شب در آوار برف سنگینی که بر روح نشسته بود. ای شبانه هایت ، بهانه ی بغض هایم از کوچ بنفشه ها ! اگر بهار هم می شکفت آیینه های خسته مست نجواهایت بودند که می خواندبه گوش عصیان از شکوه رعد ! پایان شب...
-
زبان ، ایستایی و پویایی
دوشنبه 28 دیماه سال 1394 15:32
زبان ، ایستایی و پویایی یکی از چالش های زبان پارسی ایستایی آن در مواجهه با فناوری و تحفه های علمی و صنعتی بیگانه است، بدین معنا که پویایی زبان پارسی درقرن هشتم متوقف شده و از آن پس بیشتر مصرف کننده و مقلد بوده آیم تا مستقل و تولید کننده ی فکر . این یعنی پویایی اندیشه است که زبان را برای تعبیر خود به کار گرفته و رهبری...
-
معرفی یک فیلم باشکوه :“Winter Light” 1962
یکشنبه 20 دیماه سال 1394 18:09
“Winter Light” 1962 نور زمستانی کارگردان: اینگمار برگمن (Ingmar Bergman) محصول: کشور سوئد ژانر: درام امتیاز: 7.9/10 تهیهکننده :سونسک فیلم بازیگران: اینگرید تولین،گونار بیورنستراند،ماکس فون سیدو،گونل لیندبلوم،آلان ادوال فیلمبرداری: سون نیکویست مدت زمان: ۸۰ دقیقه فیلم شناخت: نور زمستانی را همراه همچون در یک آینه...
-
مردن به درد به ارزوی رها شدن !
دوشنبه 14 دیماه سال 1394 16:41
به آرزوی رها شدن ازدرد انسانی کُشت خود را به درد! نیماخسروی به کانال تلگرام من بپیوندید : nimaphonix @ این شعر را در اینجا ، اینجا ، و اینجا بینید توضیح تصویر: زیباترین خودکشی تاریخ : در سال 1947،Evelyn McHale پس از جدایی از نامزدش خود را از طبقه هشتاد و ششم ساختمان امپایر استیت به پایین انداخت. لحظاتی بعد Robert...
-
هنوز در فکر ِ آن کلاغ ام...
یکشنبه 13 دیماه سال 1394 13:53
هنوز در فکر ِ آن کلاغ ام... هنوز در فکرِ آن کلاغ ام در دره های یوش: با قیچی ی ِ سیاه اش بر زردی یِ ِ برشته ی ِ گندم زار با خش خشی مضاعف از آسمان ِکاغذی ی ِ مات قوسی برید کج، و رو به کوهِ نزدیک با غار غار ِخشک ِ گلوی اش چیزی گفت که کوه ها بی حوصله در زِلّ ِ آفتاب تا دیرگاهی آن را با حیرت در کلّه های ِ سنگی شان تکرار می...
-
شباهت !
چهارشنبه 2 دیماه سال 1394 15:36
شباهت ! حیرت درآغوش تشبیه ، گرم عشقبازی! شرم باد بر آیینه ! که شباهت تلخ شوخی به واقعیت را نمی نماید . کرشمه ی آوازت بادباک کودکی را به ابرها برد ، چهل ساله روی زمین جا مانده ام! غمگینم ؛ از نخ دلبستگی که چه ساده به پای زمان پیچید . در رویا با من بودی تا از شباهت زیبایی به تو بسرایم ! از چقدر اشتباه ! از چقدر به تو...
-
با یاد و خاطره صدای ناصر عبدالهی (1349-1385)
دوشنبه 30 آذرماه سال 1394 18:17
یک صدای طرفه یک صدای نغز هنگام که پر کشید چه ماند برای من جز اشک و دل خونین در این جهان سرد ؟ یادم هست که زنده یاد ناصر عبدالهی یادداشتی بر آلبوم " دوستت دارم " نوشت که پیش از گوش سپردن به آهنگ ها خواندمش و پیشاپیش ذهنم را آماده کرد برای شنیدن اثری متفاوت ، ناصر نوشته بود در لحظه لحظه های ضبط اثر در استودیو...
-
یک اودیسه فضایی و شاهکار شکوهمند کوبریک بزرگ
یکشنبه 22 آذرماه سال 1394 17:28
نکته ی ستایش برانگیزدرفیلم شکوهمند استنلی کوبریک به نام راز کیهان همین جاست که رسانای سینما را یک جا دراختیارفلسفه ، چند نظریه علمی و موسیقی کلاسیک می گذارد و نگاهی به سوی فرای کره خاکی انداخته و از تکامل آدمی می گوید . به یاد بیاورید سکانس درخشان پیروزی میمون -انسان در بهره گیری از استخوان به عنوان سلاح و پرتاب کردن...
-
عینک پدر( نیماخسروی)
یکشنبه 22 آذرماه سال 1394 16:31
از تو ای پدر تنها عینکی به من رسید! یادم باشد ازین پس، جهان را ، آنگونه که هست ببینم ! # نیماخسروی 21آذر 94 به پیشواز سومین سالگردش
-
تو باش
سهشنبه 17 آذرماه سال 1394 14:46
تو باشی و گام بگذاری روی برف زمستانم گرم ترین فصل سال می شود تو باشی و لبخند باشد شراب مستم نمی کند تو باشی گیسوان بیفشانی چتر ها از شهر کوچ می کنند! تو باشی و من باشم گریه نام مرا از باد خواهد برد! تنها تو باش تا من باشم. نیماخسروی 16آذر94 اینجا و اینجا و اینجا و
-
شب بی تو نمی گذرد( سروده نیما خسروی)
دوشنبه 9 آذرماه سال 1394 19:53
خفتن به تنهایی بر تختی که برای دو نفرجادارد یاشب را با یار به بامداد پیوستن بر تخت یک نفره! "ما" ریشخند جاودانه آدمی است بر بی رحمی زمان -که تو رااز من می گیرد- بیا ! این شب بی تو نمی گذرد..... # نیما_خسروی
-
روزاز نو ....(شعر از نیما خسروی)
شنبه 16 آبانماه سال 1394 18:03
روزاز نو .... سکه راانداخت به داو معرکه، روز آمد! شب به خویش پیچید و سرخی شتک زد بر پیشانی پگاه به تلخند گفت حریف: باز می گردم به دور خویش و کوله بارتاریکش را به دوش خسته کشید و رفت گنجشک ها خواندندبه شادی خورشید دف زد دریا خروشید به پیشواز شبنم چکید به آینه داری چشم گشودم من بودم تنها در روزی دیگر..... نیماخسروی 15...
-
پیراهنی از شعر پاییزها
یکشنبه 3 آبانماه سال 1394 17:13
به باغ دلتنگی ام که آمدی هر شعرم به پایت آواز می خواند ، با برگ های اشتیاق پیراهنی بدوز زیبای غزل های سپیدم! شعر هایم را بپوش که به تن تو عاشقند ! وبا رقص آتشین پیکرت بسوزانم ! تا برسیم به عریانی آرزو! ببین! ریشه کرده ام در دل زمین و درنگ می کنم با خواب عطش که بیایی تا بهار دیگر و بر دست هایم بشکفی و برایت شعر بگویم...
-
ایستگاه متروک سروده نیما خسروی
پنجشنبه 23 مهرماه سال 1394 16:22
مرگ بوق قطاری است که می خواند : سوار شو! تاجا نمانی از زندگی! سال هاست دل بسته ی دلبندانم که رفته اند.... سال هاست که قطار در گوشم می خواند! و عقربه ها نفس نمی کشند سال هاست که مانده ام در ایستگاه متروک بغض هایم و قطار می رود با یاد هایم. نیما خسروی مهر94 این شعر را می توانید اینجا ، اینجا و اینجا بخوانید
-
شعری برای گیسوانت سروده نیما خسروی
پنجشنبه 23 مهرماه سال 1394 16:20
باید برای گیسوانت شعری بگویم شعری که پروانه ها را غافلگیر کند تا بخواهند هر تارش را برای ساز خاموشم ، و بمانند پای بند ِهمیشه ی یادم؛ و من همچنان شیدا همچنان عاشق از هزار و یک داستان شبانه بسرایم برایت ومن همچنان ازهر زنی که با موی بلند از کنار دلتنگی ام می گذرد سراغ تو را بگیرم ، و تو بگذری ناگاه از برابرم با مویی...
-
جا مانده از قطار!(شعر از نیما خسروی)
سهشنبه 7 مهرماه سال 1394 16:57
مرگ بوق قطاری است که می خواند : سوار شو! تاجا نمانی از زندگی! سال هاست دل بسته ی دلبندانم که رفته اند.... سال هاست که قطار در گوشم می خواند! و عقربه ها نفس نمی کشند سال هاست که مانده ام در ایستگاه متروک بغض هایم و قطار می رود با یاد هایم. #نیما_خسروی مهر 94
-
نمی دانی (شعری از نیماخسروی)
سهشنبه 7 مهرماه سال 1394 16:53
نمی دانی چه دردی ، که آوازه خوان خاموشی بگزیند پیش از آنکه خاموشش کنند؛ و سازش بماند در گوشه ی فراموشی ؛ نمی دانی چه رنجی ، که شاعر نگوید شعر! و بگذرد از کنار زندگی در سکوت . نمی دانی که چه شکنجه ؛ که نقاش نسازد نگاره، تا رنگ ببازد امید . و دلقک بی ادا و اطوار، بشکند بعض آینه در هق هق بی لبخند، و زمان بایستد در امتداد...
-
هنگام خاموشی دوست سروده نیما خسروی
یکشنبه 25 مردادماه سال 1394 18:19
کودکان و پرندگان ماننده ترند تا ما به یکدیگر! درخت باباد می خواند هنگام خاموشی تو وگریه های من نیماخسروی
-
دست نوازشگر شعری از نیما خسروی
یکشنبه 4 مردادماه سال 1394 19:30
کاش دستِ نوازشگرِ مردی عاشق گل گلدان طاقچه دلتنگی ات بود؛ در خانه مهربانی. نه دستی _که شکسته باد - همان که بنفشه کاشت به گوشه چشمت... نیما خسروی این شعر را اینجا و اینجا ببینید
-
درِکهنه شعر از نیما خسروی
یکشنبه 4 مردادماه سال 1394 19:29
یک درِ کهنه را می شناسم که دستت هزار بار آن را گشوده؛ گناه دل بود که یک بار که به رویت بسته نماند.... نیما خسروی
-
" می کُشَدم باران" سروده نیما خسروی
یکشنبه 4 مردادماه سال 1394 19:28
دلتنگی های آدم را باد "نمی خواند " با ترانه های دلِ تنگ می کُشدَم باران تا به یاد توام ... نیما خسروی *جمله داخل گیومه از مارکوت بیگل – احمد شاملو این شعر را اینجا وا اینجا ببینید
-
در رقص کهکشانی دامنت
یکشنبه 4 مردادماه سال 1394 19:25
"دررقص کهکشانی دامنت"سروده نیما خسروی می چرخی می ایستی به ناگاه ! تا بچرخد دامنت، بر ساقِ دلربا تا دلِ من بچرخد برگرد ِ دامنه ی گرم ِخیالت با آهنگِ رویا باور نمی کنی؟ خورشیدی ! در رقص کهکشانی دامنت ... نیما خسروی این شعر رااینجا اینجا ببینید